۶ اشتباه رایج در مدارس کسب و کار

ارتباطات، جامعه، راهنمایی، غوطه وری در تئوری مدیریت، استراتژی بازار، پیش بینی های مالی و …، همه ی این ها واژه هایی هستند که برای اکثر افراد آشنا بوده و پیرامون آن ها اطلاعاتی دارند.

از دیدگاه بسیاری از افراد، گرفتن یک مدرک کسب و کار، مزایای بسیاری دارد و علاقه مندان به این مقوله چندین برابر شده اند. اما از آن جا که بسیاری از افراد دارای مدرک MBA بوده و همتایان کارشناسی زیادی دارند، آیا واقعا گرفتن این مدرک ها امتیاز محسوب می شوند؟

برخی از درس های کسب و کار به سادگی نمی توانند در محدوده ی کلاس درس آموزش داده شوند. مطالعات موردی، نظریه ها و فرمول هیچ گاه در زندگی واقعی باعث موفقیت نمی شوند. احتمالا به طور چشم گیری، با ارزش ترین کارآفرینان آموزشی از اشتباهات شان درس می گیرند و آن چه یاد گرفتند را در پروژه های بعدی شان به کار می برند.

ما از کارآفرینان نام آور و موفق خواسته ایم، آن چه در نظرشان بزرگ ترین دروغ ها و یا اشتباهات برنامه های کسب و کار تلقی می شود را با ما به اشتراک بگذارند. مطالب با ارزشی که این عزیزان به آن اشاره کردند را با هم مرور می کنیم.

۱ – در ابتدا، نمای کلی از آن برای خود داشته باشید

مدارس کسب و کار در روی برنامه ریزی (و برنامه ریزی و برنامه ریزی) تاکید دارند. اما هنگامی که شما در ابتدای کار راه اندازی یک شرکت هستید، حتی کوچک ترین تغییر در صنعت نیز می تواند کسب و کار شما را مختل کند.

«کریستین اسمیت» می گوید: «در میان دانشگاهیان، یک راه واضح و ساده برای برنده شدن وجود دارد.» وی مدیر عامل شرکت «کد بورسیه» و یک مدرسه ی برنامه نویسی نرم افزار مستقر در سیاتل است. از دیدگاه او، کارآفرینی دارای یک سیر خطی نیست. در عوض، او کارآفرینی را آشفته و غیر قابل پیش بینی می داند که با روش آزمون و خطا مشخص می شود.

البته، مدرک کسب و کار، شما را با بسیاری از ابزارهای ضروری مورد نیاز در اجرای یک شرکت آشنا می کند. «اسمیت» که مدرک MBA خود را در سال ۲۰۰۳ از دانشکده ی «اسلون MIT مدیریت» گرفته است، می گوید: «سطوح بسیاری هستندکه در آن، شما دائما در حال تغییر هستید. در کارآفرینی، شما احتمالا از یک چکش به شکلی استفاده می کنید که هرگز به آن صورت به کار نرفته است.»

او می گوید: تمامی این ها برای جلوگیری از تفکر و مهندسی بیش از اندازه ی ایده یتان متقاعد کننده است. هنوز هم ممکن است در کلاس درس زمان داشته باشید، اما در بازار این گونه نیست.

۲ – می توانید راه کار خود را برای رسیدن به یک ایده ی خوب، تجزیه و تحلیل کنید

در مدرسه ی کسب و کار، داده ها همانند یک پادشاه هستند. اما بسیاری از فارغ التحصیلان یاد گرفته اند که نمی توانید از یک صفحه ی گسترده، برای اختصاص روش تان به یک محصول یا خدمات برنده، استفاده کنید.

«کاترین لانگ»، دانش آموخته ی دانشگاه «پنسیلوانیای دانشکده ی وارتون»، یک کسب و کار هفت وجهی را طراحی و در سال ۲۰۱۳، دقیقا پس از فارغ التحصیلی اش به راه انداخته است. مطمئنا، همه تست تمرینات A / B  را در کلاس درس آموخته بودند. اما هنگامی که او به دنبال راه اندازی ایده ی کاری اش می رود، نیاز مبرم خود و همکلاسی هایش را مانند  طرح کیفیتی بالا و مقرون به صرفه برای آرم، وب سایت ها، برنامه های تلفن همراه و سایر مواد بازاریابی درک می کند.

لانگ می گوید: «چگونگی اتفاق آن برای بسیاری از کارآفرینان امری معمولی است. به مشکلی برمی خورید و راه حلش را در می یابید. شما باید با غرایز و خلاقیت هایتان در ارتباط باشید، چرا که این اغلب چیزی نیست که بتوانید راه تان را با توجه به داده ها به دست بیاورید.»

«اسمیت» موافق است. او می گوید: «بنابراین بسیاری از مردم هوشمندی که به کارآفرینی روی آورده اند، فراموش کرده اند تا ایده هایشان را از سرشان بیرون آورده و در دنیای واقعی به کار ببرند. این فرمول نیست. این امر، در مورد پژوهش در دنیای واقعی و تمایل به گوش دادن و یادگیری بوده و بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد.»

۳ –  باید بدهی های خود را بپردازید

به رغم آن چه کارشناسان کسب و کار ممکن است بگویند، لازم نیست قبل از راه اندازی یک شرکت، در یک محیط سازمانی کار کنید. «لانگ» که مدرسان و مشاورانش تاکید زیادی بر انجام یک شغل با کارفرمایان برجسته دارند، می گوید: «صحبت با متقاضیان کاری، فشار بالایی دارد.»

«لانگ»، بر خلاف بسیاری از همسالانش، از ورود سراسیمه به بازار کار سنتی پرهیز کرد. او معتقد است: «مقاومت و استقامت» چیزهایی هستند که در موفقیت تاسیس کارتان نیاز دارید.

«ابی فلیک»، فارغ التحصیل مدرسه ی بازرگانی «هاروارد»، نیز تصمیم گرفت از یک کار شرکتی بیرون بیاید و برای خودش کار کند. وی که هنوز پس از گرفتن مدرک  MBA در حال راه اندازی شرکتش است، می گوید: «من از چند نفر از همکلاسی هایم ضربه خوردم. در حال حاضر پس از پنج سال کار در مشاغل سازمانی، به طور جدی به این نتیجه رسیدم که مسیرهایی که در انتهای فارغ التحصیلی در مورد کسب و کار های آینده ی آن رشته وجود دارد، بیشتر انتزاعی است و این نظریه ها، در دنیای واقعی کم تر دیده شده و شرایط موجود تقریبا بیشتر این نظریه ها را زیر سوال می برد».

۴ – باید قبل افراط در شور و اشتیاق، پول در بیاورید

این پیامی بود که «فالیک» در مدرسه ی «گراد» دریافت کرد: «اول زیاد پول در بیاورید، بعد بر روی مشاغل رویایی تان تمرکز کنید.»

«فالیک» که رزومه ی کاری اش شامل توسعه ی آموزشی و بین المللی می باشد، این توصیه را نادیده گرفته است. در سال ۲۰۰۸، در آستانه ی اتمام مدرسه ی کسب و کار، او یک سال لقب «شهروند جهانی» را دریافت کرد. وی «کالیف» را راه انداری نمود. این نهاد، در زمینه ی انتخاب و آموزش فارغ التحصیلان دبیرستانی مشغول به کار بوده و به آن ها آموزش می دهد تا در کشورهای در حال توسعه پیاده سازی نمایند. در ابتدا در این زمینه، به خصوص با وام های دانشجویی، پول زیادی به دست می آمد. اما «فالیک»، برای اجرای موفقیت آمیز سودش، با پدر و مادرش نقل مکان کرد، حساب پس انداز خود را خالی کرد و به چندی از فارغ التحصیلان کمک های مالی داد. او می گوید: «هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن آن چه باعث شور و اشتیاق در من می شود، وجود ندارد.»

نامگذاری او کار درستی بود. او همچنین در سال شهروند جهانی، کسب و کار پر رونقی داشت. وی ۸،۵۰۰،۰۰۰ دلار از راه کمک های مالی و ۵٫۵ میلیون دلار از راه کمک به برنامه های درسی و برنامه های هزینه ای جمع آوری کرده است. «فلیک» هنوز کار کردن را دوست دارد. از همه مهم تر این که، این سازمان نزدیک به ۵۰۰ فارغ التحصیل دبیرستان را در این سال به امریکای لاتین و آفریقا فرستاده است و همچنین اموری برای اضافه کردن برنامه هایی در هند، شرق میانه و چین در حال انجام دارد.

۵ – باید کمک های سازمانی جمع آوری کنید

«باب گیلیسپی»، کارآفرینی که مدرک MBA خود را در سال ۲۰۱۱ از دانشگاه شیکاگوی دانشکده ی کسب و کار دریافت کرده است، می گوید: «مدارس کسب و کار، تاکید بیش از حدی بر بالا بردن سهم قابل توجهی از سرمایه ی سرمایه گذاران مهربان و سرمایه گذاران ماجراجو دارند». «گیلیسپی»، مدیر عامل شرکت راه حل های نرم افزار کنفرانس ها، می گوید: «جمع آوری سرمایه ی سازمانی دشوار و وقت گیر است. اما بهتر است بدون کمک دیگران آن را انجام دهید و دوستان و خانواده ی خود را از این بحث خارج کنید.»

مطمئنا، بودجه ی نهادی، بعدا جایگاه خود را در چرخه ی زندگی و کسب و کار پیدا می کند. اما زمانی که در مراحل اولیه ی راه اندازی یک شرکت هستید، تمرکزتان باید بر درک بازار، یادگیری خواسته های مشتریان، مقدار پرداختی آن ها، تفاوت قائل شدن بین شما و رقبایتان و اثبات مفهوم خود باشد.

«گیلیسپی» که در سال ۱۸۷۱ به تدریس نو ظهور کارآفرینی در شیکاگو پرداخته است، می گوید: «همه ی آن چیزها از سخن گفتن مهم تر هستند. من از این راه ۵،۰۰۰،۰۰۰ دلار پول به دست آوردم». علاوه بر این، او می گوید: «سرمایه گذاران می خواهند بر روی مفاهیمی ثابت و در مسیر روشنی درآمد داشته باشند و بر روی نیروی عظیم و بالقوه ی بازار، نه ایده های تست نشده سرمایه گذاری کنند. »

۶ – کار سخت، بزرگ ترین کلید موفقیت است

در واقع این امر یکی از موارد متعدد می باشد. «تنر آگار»، به عنوان یک شاگرد در دانشکده ی کسب و کار نیلی تگزاس، اگر ساعت های طولانی به کار می پرداخت و تمام توانش را بر سرمایه گذاری اش می گذاشت، چیزهایی در مورد پاداش های کارآفرینی به دست می آورد که می توانست وی را موفق تر کند.

بنیان گذار و مدیر عامل شرکت «شلف»، خرده فروش مواد غذایی می گوید: «این دیدگاه آرمانی فوق العاده است، اما من فکر نمی کنم آن امر شما را برای آن چه واقعا با آن مواجه خواهید شد، آماده کند.»

فشار، شک به خود و حتی افسردگی، جزو مشکلات عاطفی هستند که بسیاری از بنیان گذاران جدید با آن دست و پنجه نرم می کنند. متاسفانه، «آگار» می گوید: «داشتن سرمایه گذاران و کارکنان در کنار هم می تواند این مشکل را تشدید کند. در حالی که مدارس کسب و کار، تفکر به منافع، مصمم بودن و فداکاری را انتشار می دهند، کارشناسان سلامتی بر روی اهمیت خروجی حفظ کارآفرینان برای آرامش و رهایی از استرس تاکید می کنند.»

او می گوید: «داشتن رفیق در محیط کار هم بسیار خوب است؛ بدون آن ها، کار بسیار سخت و گاها طاقت فرسا خواهد بود و راندمان کاری نیز دچار فرسایش شده و پایین خواهد آمد.»

منبع: سایت یک پزشک

Check Also

چرا درونگراها می‌توانند رؤسای فوق‌العاده‌ای شوند

یک افسانه محبوب رایج این است که مدیران و رؤسای ارشد، حتما باید شخصیت‌های برونگرایی …