عصرهای تابستان مردم شهر بار و بنهشان را جمع میکنند، زنبیل و چای و شامی سبک برمیدارند و هوای دلانگیز و خنک چنارها و کاجستان تاقبستان و حوالیاش را تنفس میکنند. قبلترها کنار دریاچه بزرگ تاقبستان هم یکی از تفرجگاههای شهر بود و قایقرانی روی بسترش هم یکی از تفریحهای مردم.
هیچچیز آنطور که بود، نمانده است؛ حالا تاقبستان دیگر آن نظم قبل را ندارد، از قایقسواری که دیگر خبری نیست، دریاچه کوچک شده و کمعمق، چنارها هم کم شده و سنگفرشها و ردیف چراغ برقهای کنار آن هم که دیگر نیست.
به گزارش آفتاب به نقل از ایسنا، پیشترها کنار چنار هفتصد ساله بساط فروش لباسهای کردی بچهگانه برپا بود، اما حالا دیگر چنار رفته آن بالاها و ریشههایش با خاک فاصله دارد.
نقاشی تاقبستان – اوایل دوران قاجار
همه این تغییرات نتیجه پروژهای بود که سال 90 کلنگ خورد، این طرح به روایت مسئولان اجرایی آن، طرحی 15 ساله بود که با در نظر گرفتن جزئیات و حساسیتهای این بنای تاریخی قرار بود در کنار حفاظت از سنگ نگارهها، تاقبستان را به اصالت تاریخیاش بازگرداند و در نهایت محوطه تاریخی تاقبستان را به فهرست میراث جهانی یونسکو وارد کند. اما متاسفانه روند اجرای این طرح، پایان قصه تاقبستان را به گونهای متفاوت رقم زد.
«تاقبستان» مجموعهای از سنگنگارههای دوران ساسانی است که شامل دو تاق و یک کتیبه میشود. همچنین در سمت راست این مجموعه تاریخی کاخی قاجاری وجود داشته که بعدا تخریب شده و اکنون تنها پلکانی از آن باقی است؛ کنار این محوطه تاریخی یک دریاچه و چشمه و مجموعهای از درختانِ چنار کهنسال و یک چنار 700 ساله هم قرار دارد.
در گذشته تاقها بالاتر از سطح زمین بودهاند، اما در دوران قاجار یک معمار فرانسوی با الهام از معماری اروپا و سبک گوتیک تغییراتی در محصوطه تاریخی تاقبستان ایجاد میکند، کف این مجموعه تاریخی سنگفرش میشود و با کفسازی، ارتفاع کف با تاقها یکسان میشود و دریاچه از محوطه تاریخی و چشمه جدا میشود.
بعد از اینکه بحث ثبت جهانی یونسکو مطرح شد، در سال 91 مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی، برگرداندن محوطه تاریخی تاقبستان به شکل اصلی را لازمه ثبت جهانی آن اعلام کردند و پروژهای را برای ایجاد تغییرات در تاقبستان آغاز کردند، پروژهای که در اجرا هرگز حساسیتهای تاقبستان را به عنوان یک بنای تاریخی در نظر نگرفت و با آن مانند یک سازه معمولی برخورد کرد و به صورت کاملا غیراصولی اجرا شد. در این پروژه به جای باستانشناسان و کارشناسان مرمت، کارگران معمولی کار را بر عهده داشتند.
انتشار عکسهایی از اجرای این پروژه به صورت غیراصولی، شکستن سنگهای مقابل تاقها با چکش بادی و خاکبرداری با بیل مکانیکی اعتراض بسیاری از کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی را به دنبال داشت که البته نتوانست جلو ادامه یافتن پروژه را بگیرد. همچنین در روندِ ساخت و ساز این محوطه، بسیاری از درختان کهنسال از جای خود کنده شدند و مدتها ریشههای درخت 700 ساله تاقبستان بیرون از خاک بود. با آنکه یکی از اهداف مهم اجرای این پروژه، جلوگیری از نفوذ آب به تاقها بود، اما هیچ اقدامی در این جهت صورت نگرفت.
تاقبستان و کاخی که دیگر نیست
بعد از پایان این طرح، از دریاچه بزرگ تاقبستان که امکان گشت و تفریح با قایق موتوری بر آن برای مردم فراهم بود، دریاچهای کوچک و کمعمق ماند. همچنین بخشی از محوطه سنگفرش شده هم که به نمایش کوزههای قدیمی، سنگقبرهای گورستان تاریخی تاقبستان، ستونها و سرستونهایی از سازههای تاریخی شهر کرمانشاه اختصاص داشت هم خراب شد و اشیاء به جای دیگری منتقل شدند و این بخش بدون زیرسازی خاصی به دریاچه تبدیل شد. همچنین با حفر زمین در مقابل تاقها، حوضچهای ایجاد شد که به نظر میرسد آب آن باعث نمکشیدن بیشتر تاق بزرگ شده است.
با وجود تمام تغییرات ایجاد شده، این طرح نتوانست تاقبستان را جهانی کند، زیرا اداره اوقاف پروژهای را برای نوسازی امامزاده ابراهیم که در روستای تاقبستان و پشت تاقهای تاریخی تاقبستان قرار دارد، اجرا کرد. پروژهای که مسئولان معتقد بودند موجب بهتر معرفیشدن تاقبستان میشود. اما با تغییر گنبد امامزاده و قرار دادن گنبد بلندتر، تاقبستان از ثبت جهانی باز ماند. موضوعی که اگرچه سازمان میراث فرهنگی میگوید در حال رایزنی برای حل و فصل آن است، اما هنوز راه بهجایی نبرده است. به غیر از گنبد بلند امامزاده ابراهیم، ردیف کبابیهای مقابل تاقبستان هم موضوع مسألهدار دیگری است که در واقع میراث فرهنگی بدون حل وضعیت تملک آنها شروع به ایجاد تغییرات در آن کرد، گویا دست تاقبستان از همهجا کوتاه بود.
این روزها هم خشک شدن چشمه و دریاچه 1700 ساله تاقبستان، آن را خبرساز کرده، چشمه بخشنده آخرین آبهای در دستش را بخشیده و حالا خشک شده که متخصصان میگویند پدیدهای زمینشناختی است و دلیل آن خشکسالی است که علاوه بر چشمه تاقبستان، دامن سراب نیلوفر، سراب یاوری و دیگر رودخانههای کرمانشاه را گرفته است.
اما مسأله تنها خشک شدن چشمه نیست؛ آب دریاچه کناری و دریاچه مقابل تاقها هم خشک شده و مقابل تاقها که بایستید، بیشتر از زیبایی حجاریها تنها آبی به کف رسیده میبینید و بوی لجن و ماهی مرده و به مشام و صدای قور قور قورباغهها به گوش میرسد و اینها دیگر نتیجه خشکسالی نیست، نتیجه رها کردن آب بر روی زمینی است که هیچ زیرسازی برای آن انجام نشده است و نتیجه پروژهای است که بدون کار کارشناسی و انجام بررسیهای لازم شتابزده انجام شده است.