فیلم “بلندی های بادگیر” که اقتباسی از “رمان بلندی های بادگیر” نوشته ی امیلی برونته است، اولین بار در سال ۱۹۳۹ به کارگردانی “ویلیام وایلر” و با داستان تراژیک دوره ی ویکتوریایی با فیلمبرداری سیاه و سفید “گرگ تولند” روی پرده ی سینما رفت. این فیلم فقط شانزده فصل از سی و چهار فصل کتاب را به تصویر کشیده بود.
داستان این فیلم، احساس و عشقی بسیار عمیق و نافرجام میان هیتکلیف و کاترین ارنشاو است؛ بدین ترتیب که هیتکلیف یک کولی زاده ست که خانواده اش او را رها کردهاند و آقای ارنشاو او را نزد خود در روستا پذیرفته است. پس از مرگ ارنشاو، پسرش هیندلی که بسیار پست و بوالهوس بوده، هیتکلیف را، که همواره مورد تنفرش بوده است، رنج میدهد. اما کاترین، دختر ارنشاو با او چنین نیست و هیتکلیف با همه شخصیت پرشور و خشن خود عاشق او میشود. اما روزی میشنود که کاترین میگوید هرگز خود را تا آن حد پایین نخواهد آورد که با آن کولی ازدواج کند. غرور هیتکلیف جریحهدار می شود و خانه را با ناراحتی ترک می کند تا اینکه سه سال بعد، پس از اندوختن ثروت، بازمیگردد.. اینکه هیتکلیف تا آخرین لحظه ی زندگی اش با تمام نفرتی که از کودکی به همراه داشت و از او یک آدم انتقام جو ساخته بود، باز هم به کاترین علاقه داشت، فقط بخشی از اتفاقات جذاب و در عین حال تلخ ِ این فیلم است.
وایلر، کارگردان این فیلم، با دریافت سه اسکار “بهترین کارگردانی” جزء رکوردداران است. همچنین او با ۱۲ بار “نامزدی اسکار بهترین کارگردانی“، رکورددار بیشترین نامزدی در این رشته نیز هست. جالب است بدانید ویلیام وایلر در سومین جشنواره بینالمللی فیلم تهران در سال ۱۳۵۳ که بخشی از آن به بزرگداشت او اختصاص داشت، حضور یافت. در این برنامه ۱۱ فیلم از این کارگردان به نمایش درآمد.

فیلم “بلندی های بادگیر” در سال های ۱۹۵۴، ۱۹۷۰ و ۱۹۹۸ نیز بازسازی شد اما هیچ کدام گیرایی و تاثیر نسخه ی کلاسیک وایلر با بازی “مرل اوبرن” و “لارنس اولیویه” در نقشهای ارنشاو و هیتکلیف را نداشتند. این فیلم موفق به دریافت دو جایزه ی اسکار در سال ۱۹۴۰، به دلیل بهترین فیلم سینمایی سیاه و سفید، و “بهترین فیلم” از طرف “حلقه ی منتقدان فیلم نیویورک” شد.
بلندیهای بادگیر اولین و تنها رمان “امیلی برونته” است که بار اول در سال ۱۸۴۷ با نام مستعار الیس بل منتشر شد. ویژگی متمایزکننده ی این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیرمعمولش بود. این رمان یکی از عجیبترین و شورانگیزترین آثار ادبیات انگلیس است. امیلی برونته، یکی از سه خواهر معروف و نویسنده ی انگلیسی است. از این کتاب، دو ترجمه موجود است؛ ترجمه ی خانم فاطمه امینی توسط انتشارات زرین و ترجمه ی رضا رضایی که توسط نشر نی به چاپ رسیده است.
