«نمیتوانید زندگیتان را برمبنای انتظارات دیگران جلو ببرید.» — استیوی واندر (Stevie Wonder)
دستکم گرفته شدن یک بخش ساده زندگی من است.هر کاری هم که بکنم، برای کسانیکه برای اولین بار نگاهم میکنند، معمولیهام به نظر غیرمعمولی و غیرمعمولیهام بیارزش میآید.
اینها نتیجهگیری نبود که خودم کرده باشم. همه این حرفها را حتی رودررویم گفته بودند. آدمها بخاطر عصای سفیدی که دستم دارم و به همه نشان میدهد که نابینا هستم، این برداشت را از من دارند.
افراطیترین نمونه این زمانی اتفاق افتاد که سوار اتوبوس برای سخنرانی به سمت دانشکده میرفتم. مردی سوار شد و کنار من نشست. بعد از اینکه حالم را پرسید و من مودبانه پاسخش را دادم، همین سوال را از او پرسیدم.
پاسخ او این بود، «من بهترم، تازه از زندان آزاد شدم.»
از اینجا به بعد مکالمه رو به سراشیبی رفت، «ولی بعد از اینکه تو رو دیدم و فهمیدم چقدر زندگی وحشتناکی میتونی داشته باشی، بدون شک به زندگیم میچسبم. تو الهامبخش من بودی و بهم نشون دادی که خیلیها وضعشون از من هم بدتره!»
همانطور که من به سمت دانشگاه میرفتم و او به سمت جایی که پس از آزادی از زندان میخواست برود، بغضی گلویم را گرفت.
آن فرد، بدون اینکه کمی فکر کند، من و زندگیام را دستکم گرفته بود و فقط بخاطر این نقص، کل زندگی من به شکل اتفاق و وضعیتی تاسفبار و وحشتناک تصویر شده بود.
وقتی دیگران کلمه «پیشداوری» را میشنوند، اتوماتیکوار به بدترین نوع قضاوت کردن دیگران فکر میکنند و بلافاصله خودشان را جزء دسته معصومین طبقهبندی میکنند.
ولی کلمه پیشداوری در لغتنامه ماریام وبستر اینگونه تعریف شده است:
«نظر یا درک مخالفی که قبل از به دست آوردن آگاهی کافی و بدون دلیل و مدرک ایجاد میشود.»
آدمها خیلی ساده ممکن است بخاطر فهمیدن یک واقعیت کوچک، قبل از اینکه به درستی از آن مطلع شوند، بلافاصله آن فرد را دستکم بگیرند.
به همین دلیل، خیلی از ما بدون اینکه کنترلی روی آن داشته باشیم، دستکم گرفته میشویم. وضعیتتان میتواند اینطور باشد:
– در سطح مبتدی هستید و همینطور که در مسیر رشد هستید، در زمینه کاریتان تجربهای ندارید
– بین دو کار ماندهاید و مدام در حال تحقیق هستید
– جوانید و وضعیت مالی مشخصی ندارید و بااینحال بچهای در راه دارید
– دچار ناتوانی جسمی یا ذهنی هستید
– در کاری هستید که دیگران تصور میکنند هیچ بازدهی نخواهد داشت
بااینکه بدون شک شما فردی خاص، ارزشمند و بااستعداد هستید، این وضعیت کوچک این قدرت را دارد که به چشم دیگران بیاید.
بااینکه توصیه کلی که به افرادیکه مورد نظرات منفی دیگران قرار میگیرند میشود این است که به حرف آنها بی توجه باشند ولی وقتی این نظرات منفی هر روز برایتان تکرار میشود، این کار آسانی نیست.
من درک میکنم دستکم گرفته شدن چه حسی در آدم ایجاد میکند. من میدانم وقتی مردم بدون لحظهای فکر کردن نظر میدهند چه حالی در آدم ایجاد میکند.
ولی چند درس فوقالعاده در این مورد یاد گرفتهام و فهمیدهام چطور باید با این مشکل کنار آمد.
بنابراین اگر شما هم احساس میکنید بخاطر شرایط و موقعیتی که خودتان نقشی در آن ندارید، جزء کسانی هستید که دستکم گرفته میشوید، امیدوارم این نکات بتواند کمکتان کند.
دیگران هر فکری که بکنند و هر حرفی که بزنند، این خودتان هستید که راه زندگیتان را انتخاب میکنید
ارزش خودتان را بدانید
این سادهترین و مستقیمترین راهی است که میتوانید منفیگراییهای دیگران را از خودتان دور کنید. البته یکی از سختترین این روشها هم هست. وقتی دیگران به ما میگویند که آنطورها که خودمان فکر میکنیم باارزش نیستیم، ممکن است خیلی راحت حرفشان را باور کنیم.
باید هوشیارانه به خاطر آورید که چقدر ارزشمندید. اینها چند روش هستند که کمکتان میکند ارزش خودتان را به یاد آورید:
– خودتان را تحسین کنید: هر زمان با نظر منفی درمورد خودتان روبهرو شدید، با یک نظر مثبت با آن مقابله کنید. وقتی در آینه نگاه میکنید از خودتان تعریف کنید. قبل از اینکه هر روز صبح از خانه بیرون بروید، خودتان را تحسین کنید و ویژگیهایی که شما را به فردی خاص تبدیل میکند را یادآور شوید.
– دلایل افتخار کردن به خودتان را به یاد آورید: اگر در گذشته کاری، هرچند جزئی و کوچک کردهاید که باعث شده به خودتان افتخار کنید یا در حال حاضر مشغول کاری هستید که شما را به سمت جلو سوق میدهد، این دستاوردها میتواند به خودتان نشان دهد که آن چیز کوچکی که دیگران بخاطر آن شما را دستکم میگیرند، وقتی خوب به آن فکر کنید آنقدرها اهمیت ندارد.
– به همه نشان دهید که به خودتان افتخار میکنید:منظورم این است که مغرورانه راه بروید، انتخاب لباسهایتان هوشمندانه باشد، کارهایتان را با نهایت تواناییتان و به بهترین شکل انجام دهید و خواهید دید که حس افتخار درونیتان به خوبی پدیدار خواهد شد.
در چنین شرایطی برای دیگران سختتر خواهد شد که شما را دستکم بگیرند یا ارزشتان را پایین بیاورند. ممکن است به نظر برسد که مشغول وانمود کردن هستید ولی به من اعتماد کنید، این وانمود کردن خیلی طول نخواهد کشید. خیلی زود بخشی از خود واقعیتان خواهد شد.
به دیگرانی که دستکم میگیرندتان اطلاعات دهید
من بعنوان کسی که نابینای کامل است، یک چیز خیلی مهم یاد گرفتهام: خیلیها نمیدانند و اطلاعات کافی ندارند. خیلی از آنها تا بحال با یک فرد نابینا برخورد نداشتهاند به همین دلیل اطلاعات زیادی درمورد این افراد ندارند.
وقتی شروع به حرف زدن با آنها کردم، داستانم را برایشان گفتم و به آنها نشان دادم که درست مثل آدمهای عادیام، خیلی از آنها نظرات بسیار بهتری نسبت به من و کارهایم پیدا کردند.
هرکس داستانی برای خود دارد و حرف زدن درمورد آن میتوانید التیامبخش باشد. چه یکی از اعضای خانوادهتان باشد چه یک دوست یا غریبه، میتوانید به آن فرد چشماندازی از خودتان را نشان دهید که قبلاً اصلاً ندیده بوده است.
قرار نیست با هر کسی روبهرو میشوید داستان زندگیتان را برایش بگویید، ولی اطلاعات اشتباه یا نداشتن اطلاعات نقش مهمی در رفتار و درک منفی دیگران درمورد شما دارد.
دوروبرتان را با افرادی پر کنید که درکتان میکنند
اینها کسانی هستند که در خستگیهایتان میتوانید به آنها تکیه کنید، کسانیکه وقتی دیگران میخواهند پایین بکشانندتان، شما را بالا ببرند.
این قدم برای من رمز موفقیت در حفظ مثبتگرایی در زندگیام است. البته هنوز هم مجبورم با کسانیکه من را آنطور که خودم میبینم نمیبینند. ولی چرا باید بخواهم چنین کسانی را نزدیک خودم نگه دارم یا برای گرفتن این بازخوردهای منفی آنها را به خانهام دعوت کنم؟
گاهیاوقات، کسانیکه بیشترین زمان را کنار شما هستند، مثل خانواده، دوستان یا همکارانتان، همان کسانی هستند که شما را دستکم میگیرند.
میدانم که این سختترین حالت ممکن است. به همین دلیل است که باید یک گروه حامیان داشته باشید که در چنین زمانهایی از شما حمایت کند. گروه حامیان شما باید کسانی باشند که شادتان کرده، پشتتان میایستند و تشویقتان میکنند.
اگر بتوانید گروهی مثل این را پیدا کنید، و دستکم گرفتنهای دیگران بیش از حد شود، آنها کمکتان خواهند کرد که دیوانه نشوید. به شما قول میدهم. یک ذهن باز و آمادگی برای آشنایی با آدمهای جدید تنها چیزی است که برای ایجاد ارتباط عمیقتر با دیگران به آن نیاز دارید.
عضو گروهی از افراد مثبتاندیش شوید مثل یک گروه مدیتیشن یا یوگا، کلاسهای مشاوره، کلوپ نویسندگان و از این قبیل. هر جایی که به شما این امکان را بدهد احساس امنیت و حمایت کنید. وقتی شروع به آشنایی با این افراد میکنید، برای درمیان گذاشتن افکار و احساساتتان آماده باشید. این افراد آنجا هستند که با شما ارتباط برقرار کرده و از شما حمایت کنند، پس باید به آنها اعتماد کنید.
این نوع روابط یک روزه ساخته نمیشوند. نیاز به تلاش و پشتکار زیادی دارد که نتیجه بگیرید. ولی اگر به ایجاد این ارتباطات علاقه نشان دهید، این افراد درک کرده و صمیمیتی عمیقتر با شما برقرار خواهند کرد. ارتباطاتی مثل این روابطی رضایتبخش و فوقالعاده برایتان ایجاد میکنند که به شما کمک میکند با انتظارات و احساسات منفی دیگران کنار بیایید.
خلافش را به آنها ثابت کنید
کسانیکه این نظرات منفی را میدهند تصور میکنند که چیزی درمورد شما میدانند، که به دلیل، خودتان درمورد خودتان نمیدانید. ولی شما این امتیاز را دارید: شما بیشتر از هر کس دیگری درمورد خودتان اطلاعات دارید!
– میدانید تا چه اندازه ارزشمند هستید.
– میدانید بیشتر این افراد از چه جایگاهی صحبت میکنند.
– میدانید میتوانید با کسانی رفتوآمد کنید که جایگاهتان را بالا ببرند نه اینکه دستکمتان بگیرند.
و آخر کار شما تنها کسی هستید که برای زندگیتان برنامه دارید. شما کسی هستید که میداند چقدر موفقید و میتوانید به این موفقیتتان ادامه دهید.
پس شما تنها کسی هستید که میتوانید قدم برداشته و پیش روید، حتی اگر بقیه بدانند که به دلیل باید سر جایتان بایستید و حرکت نکنید. شما تنها کسی هستید که میتوانید خلاف این را به آنها ثابت کنید.
و آخر اینکه، کنترل دست شماست. دیگران هر فکری که بکنند و هر حرفی که بزنند، این خودتان هستید که راه زندگیتان را انتخاب میکنید.
اگر ارزش خودتان را میدانید و پیش میروید، اگر طرزفکر اطرافیانتان را میشناسید و سعی میکنید با کسانی که دوستتان دارند رفتوآمد کنید، خیلی زود تغییراتی در درک و نظر اطرافیان و درون خودتان مشاهده خواهید کرد.