رضا عابدینی و طراحیخطهایش در آب انبار
“این نوشتهها برای خواندن نیستند” این جملهای است که رضا عابدینی طراح نامدار معاصر ایران در ورودی نمایش تازهاش در گالری آب انبار نوشته است. عابدینی در آثاری که آنها را “طراحیخط” نامیده آشکارا از متنهایی مشخص استفاده کرده است، کلمات موجود در این طراحیهای سیاه و سفید، با بخت و اقبال یا بدون هدف انتخاب نشدهاند، آنها بخشی از مهمترین متنهای تاریخ نوشتار آدمی هستند با این حال هنرمند مخاطب را از خواندن نهی میکند، زیرا قصد دارد او را به دیدن و یا به بیان بهتر باز دیدن کلمات دعوت کند.
برای عابدینی در مقام یک طراح آنچه حائز اهمیت است تنها میتواند فرم باشد و همین مورد است که کارهای او را از متن چاپی جدا میکند، در حقیقت او آنچه از میان متون دوست دارد را با دستخط خود نوشته است، دستخطی که به زعم خودش از روح او برآمده است و در سادهترین حالت ترجیحش برای دیدن کلمات را پیش چشم مخاطب میگذارد. به علاوه او دغدغههای دیگری نیز دارد. عابدینی با نهی مخاطب از خواندن کلمات، وسوسه خواندن را به جان او میاندازد اما همچنین مخاطب را به چالشی دیگر دعوت کرده و او را وامیدارد تا از خود بپرسد که اساسا کدام متن است که ارزش خوانا نوشته شدن داشته باشد؟
بی سر یا بدون پایان در گالری اثر
” اَسر” عنوان نمایشگاه جدید نقاشی علیرضا آدمبکان در گالری اثر است. عنوانی به معنای بیسر یا بیپایان که با موضوع آثار آدمبکان نیز میتواند متناسب باشد. با این حال آنچه در این نقاشیها و در قدم نخست مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد فرم و رنگی است که هنرمند از آنها استفاده کرده است هرچند از میان این دو بدون شک رنگ جایگاه ویژهای دارد. او با تاثیرگذارترین رنگها بومهایش را پر میکند و آنها را روی بومها میپاشد تا آثارش به آتشفشانی از رنگ شباهت یابد. به علاوه فرم روایی آثار و پیوندهای آن با مذهب مخاطب را به شکلی دیگر نیز با خود همراه میکند و آدمبکان با چند لته کردن بعضی کارهایش به این فرم روایی میافزاید. “اَسر” با آنکه میتواند به واقعهای تاریخی و مذهبی اشاره داشته باشد اما ماجرای بیسر شدن هرانسانی در هرکجای تاریخ و به ویژه امروز نیز هست.
با دستهایت فکر کن در لاجوردی و فرهنگسرای نیاوران
ایسیدرو فرر طراح نامدار اهل اسپانیا این روزها به واسطه برگزاری چهارمین جشنواره گرافیک سرو نقرهای در تهران است. آثار تصویرسازی این هنرمند در مجموعه لاجوردی و پوسترهای او در گالری فرهنگسرای نیاوران روی دیوار رفته است. خلاقیت و شوخ طبعی شاید دو ویژگی بارز و مهم این هنرمند اسپانیایی است؛ او عاشق پیوند زدن اشیا بیربط و ساختن کاراکترهای جالب است به علاوه شاعرانگی و وجه ادبی آنچه طراحی میکند قابل چشمپوشی نیست و از مطالعه و آشنایی قوی او با فرهنگ و ادبیات خبر دارد.
فرر در تصویرسازی داستانگو و در ساخت پوستر یا آیکونهای تبلیغاتی بیپرواست و آثارش بدون شک برای هر علاقهمند به گرافیکی میتواند آموزنده باشد. از سوی دیگر کارهای این هنرمند به شدت گزینهگو هستند، او با کمترین عناصر پیغام تصاویرش را به مخاطب میرساند، از تجمل تصویری یا استفاده از رنگهای پرشور پرهیز میکند و به جای آنها میکوشد کارهایی بیانگر و نو ارائه کند. نکته آخر آنکه او طنزپردازی چیرهدست است و به عنوان یک طراح، شوخی با هیچ چیز برای فرر ممنوع نیست به ویژه شوخی با خودش.
رنگزن در گالری دنا
مریم حسینزاده عنوان “رنگزن” را برای نمایشگاه خود انتخاب کرده است، عنوان که به سادگی ممکن است رنگِ زن نیز خوانده شود و جالب آنکه آثار او درباره زنان هستند. حسینزاده در فضایی انتزاعی زنانی را ترسیم کرده است، زنانی که درونی دردناک دارند، او رنگ را دستمایه کار خود قرار داده است تا با عبور از فرمهای زنانه به آنچه این زنان بدان میاندیشند نزدیک شود، زنانی که قطعا یکی از آنها خود اوست. در این مسیر کارهای او میان انتزاع محض و بیان واقعگرایانه فرم در نوسان هستند، زنان گاه تکه تکه میشوند، در رنگها حل شده و چیزی از آنها باقی نمیماند و گاه فرم یافته، از تاریکی بیرون آمده و شکل واقعی به خود میگیرند. با این حال کامل شدن این پرترهها در فرم، تکه پارگی روح آنان را نمیپوشاند و به همین دلیل است که هنرمند بیشتر تمایل دارد شخصیتهایش را زیر لایههای رنگ پنهان کند، هرچند آنها درون این تابلوها نیز در امان نیستند چنانکه در یکی از این نقاشیها دست آدمی نامرئی بیرون آمده و دهان زن را میبندد.
مکان تهی در گالری اُ
محمد خلیلی در همه آثارش به موضوع گمگشتگی انسان معاصر علاقه خاصی داشته است، موضوعی که در مجموعه طراحیهایش که در گالری اُ به نمایش درآمده است نیز دیده میشود. او برای خلق این طراحیها از اکرولیک روی مقوا استفاده کرده و سپس با خراشیدن رنگهای عمدتا سیاه به طرح دلخواه خود دست یافت است. هرچند این خراش تنها به کاغذ و رنگ خلاصه نشده است، خلیلی آدمها را از بستر معمول خود جدا کرده و فضایی ناشناخته رها میکند سپس به تماشای این سرگردانی نشسته و آن را روی بوم یا کاغذ میآورد. آدمهای آثار او به جز سرگردانی از خود بیگانهاند، چهره ندارند، فراموش کردهاند، کی و کجا هستند و دور نیست که در این ناکجا آباد انسانیت خود را از دست بدهند. خلیلی برای این آثار ابعاد کوچکی انتخاب کرده است آنها از قطع A4 کوچکتر هستند این اندازه مخاطب را وادار میکند به طراحیها نزدیک شوند، تلاش کنند تا بافت رنگ یا صورت محو آدمها را ببینند؛ این کنجکاوی اما میتواند به رویدادی دیگر بیانجامد و موجب شود مخاطب خود را درون تابلوها بیابد، انسانی که در ناکجا آباد رها نشده است اما همچنان سرگردان است و کم کم در حال فراموشی گرفتن هستند.
محاصره درختان در گالری هما
“در محاصره درختان” عنوان نمایشگاهی از آثار لادن بروجردی در گالری هما است. نقاشیهایی درباره درخت که در بستر مینیاتور ایرانی شکل گرفتهاند. عنوان نمایشگاه به ما این نکته مهم را میرساند که هنرمند خود را و گویا همگان را در محاصره درختان میبیند. درختانی با ریشههایی بیرون از خاک، دارای چشم، مامنی برای پرندگان، کارخانهای برای تولید میوهها، درختانی روییده از آتش و درختانی که میوههایی از سر آدمیان دارند؛ این مجموعه رنگین، درخت را نه تنها به عنوان نمادی از زندگی که به عنوان تنها موجود حقیقتا زنده معرفی میکند.
به علاوه بروجردی به باورها و رسوم مرتبط با درخت نیز گوشه چشمی دارد، درخت تنها جانداری است که بر گور آدمیان راه دارد، او از آدمی تغذیه و هر مردار دیگری تغذیه میکند و از مرگ زندگی میآفریند و این چرخه را هزاران سال تکرار کرده است. او به علاوه همچون ناظری نگران بر فراز سر ما ایستاده است و همچنین ما را نیز به نظاره دعوت میکند و تنها در این مواجهه است که در مییابیم او زندهتر از ماست، او حقیقت زندگی است.