اولین دوست دوران کودکیمان را به خاطر داریم. اولین شماره تلفنمان، جای پارک ماشین و آخرین باری که سرما خوردیم را به یاد داریم. ممکن است ارقام عدد پی، یا حداقل سه رقم اولش را به یاد داشته باشید.
هر روز خاطرات جدید در مغز تلنبار میکنید؛ ملاقات با افراد جدید، شماره تلفنهای جدید و یا شاید به حفظ کردن عدد پی ادامه دهید! ممکن است با همهی این ماجراجوییهای جدید، نگران باشید که مغزتان در حال پر شدن باشد. اما صبر کنید ببینم، آیا واقعا قضیه همین شکلی است؟ آیا مغز میتواند مانند یک هارد اکسترنال پر شود؟ بستگی دارد که منظورمان چه نوع خاطرهای باشد.
نلسون کووان، روانشناس شناختی در دانشگاه میسوری میگوید: “قضیه اصلا این مدلی نیست که هر خاطره یک سلول مغز را اشغال کند و آن سلول دیگر به درد نخورد.” خاطرات در دراز مدت تبدیل به یک طرح عصبی (مدارهای پر از نورونهای متصل به هم) میشود. و توانایی مغز برای ایجاد طرحهای جدید نامتناهی است، پس از نظر تئوری تعداد خاطرات ذخیره شده در این طرحها نیز نامحدود است.
اما خاطرات همیشه به همین صورت باقی نمیمانند. خاطرات، مانند گونههای مشابه اما متفاوت، در مغز با یکدیگر ترکیب میشوند و مشابه یک قارچ، خاطرهای ای جدید میسازند. اگر نمیتوانید یک خاطره را به خاطر بیاورید، چندان به درد بخور نیست و هم چنین خاطرات مشابه میتوانند در مغز با یکدیگر ترکیب شوند و مانع به یادآوری خاطرهی دلخواه شوند. با این که ترکیب خاطرات در مغز اثبات شده است، محققانی مانند کووان هم چنین در زمینهی کشف مکانیزم عصبی این پدیده هستند.
کووان میگوید: “من تصور میکنم که این پدیده به دلیل شباهت در طرح فعالیت مغز دو خاطره اتفاق میافتد. مغز باید به طرح جدید عادت کند، و اگر گیج شده باشید و به طرح ناصحیح راضی شوید، حافظهتان ناامیدتان میکند.” تصور کنید که سعی در به خاطر آوردن اسم یک رستوران یا یک خواننده دارید، با خودتان تصور میکنید که بابا تو کلمه حرف “ن” بود، ولی هر چه فکر میکنید به خاطر نمیآورید و همش میگویید که “نوک زبونمه!” دلیل به خاطر نیاوردن نام آن رستوران و یا خواننده، راضی شدن به همان طرح ناصحیح (تصوری که در کلمه حرف “ن” وجود دارد) است.
مثال دیگر یادگیری همزمان دو زبان مرتبط به هم است، مثلا فرانسوی و ایتالیایی! ممکن است هنگام یادگیری متوجه شوید که کلمات از یک زبان به زبان دیگر وارد میشوند. این اتفاق به خاطر این نیست که مغز در حال پر شدن است؛ تازه دارید یاد میگیرید که اطلاعاتی که به تازگی دریافت کردهاید را طبقه و دسته بندی کنید. از نظر تئوری، ظرفیت جایگیری خاطرات درازمدت در مغز نامحدود است.
اما یک مدل حافظهی دیگر نیز داریم که به حافظهی در حال کار و یا کوتاه مدت شناخته شده است، و ظرفیت این حافظه به راحتی پر میشود. رسیدگی همزمان به تنها تعداد کمی خاطره در مغز کار دشواری است. حالا تصور کنید که تعداد کمی اطلاعات نیز به این ترکیب اضافه کنید، همین کافی است تا اسم کسی تازه بهتان معرفی شدهاست و یا حرفهایی که پیش از جلسه آماده کرده بودید را از خاطر ببرید.
محققان میتوانند تعداد خاطراتی که افراد در حافظهی کوتاه مدتشان نگاه میدارند را بشمارند و جالب است بدانید که این تعداد چندان زیاد نیست. به عنوان مثال هنگامی که محققان از افراد خواستند تا تعداد نقاط رنگی روی مانیتور را به خاطر بسپارند، اکثر افراد تنها توانستند سه یا چهار عدد از آنها را به خاطر بسپارند. و یا در تحقیق دیگری، حروف الفبا به طور تصادفی به افراد نشان داده شد و اکثر افراد حداکثر هفت عدد از آنها را به خاطر آوردند. دکتر کووان میگوید: “اما اگر از افراد بخواهیم که حروفی مانند “CIA، FBI و IRS” را به خاطر بسپارند، به راحتی میتوانند این ۹ حرف را به خاطر بسپارند. اما به این دلیل که این حروف بیمعنی نیستند و در مغز افراد دسته بندی میشوند، دقیقا انگار ۳ حرف را به خاطر سپرده باشید.”
دکتر کووان میگوید که بسط مفاهیمی که به روش ذهنی دستکاری کردهایم، از طریق تعیین کردن معانی برای موارد، و دسته بندی آنها در دستههای بزرگتر میسر است. که همان روند یادگیری است؛ یعنی تبدیل خاطرات کوتاه مدت به خاطرات دراز مدت. مغز از طریق دریافت اطلاعات کلی و جایگذاری آنها در مدلهای دستهای که از زمان تولد در آن ایجاد کردهایم، با تعداد زیادی اطلاعات با حداکثر کارآیی رو به رو میشود.
جو تسین، یک عصب شناس که رهبری پروژهی کدگشایی مغز را در دانشگاه جورجیا آمریکا به عهده دارد، میگوید: ” متضاد با منطق، فراموش کردن یک بخش مهم روند یادگیری است. مغز های ما برای ذخیره کردن میزان نامحدود اطلاعات طراحی نشدهاند.”
مطالعات رفتاری نشان دادهاند که یادگیری مسائل جدید میتواند فراموشی را افزایش دهد. نگران نباشید، این حالت اتفاق مفیدی است چرا که ممکن است اطلاعات قدیمی با اطلاعات جدید و مفیدتر تداخل پیدا کنند. تصور کنید که فرد جالبی را ملاقات کنید، مغز تان اطلاعاتی که به نظرش مهم آمده است را حفظ کرده است: مثلا اگر آن فرد خوش برخورد، باهوش و یا بانمک بوده است. حال اگر مغز رنگ دکمههای پیراهن آن فرد، یا تعداد ککهای روی بینیاش را به خاطر ندارد، کاملا به نفعتان است.
مقالهای که در ژورنال نیچر نوروساینس منتشر شد، از تصویربرداری از اعصاب برای افشای چگونگی انجام این اتفاق استفاده کرد. هنگامی که دو ایده برای به خاطر آمدن با هم مقابله میکنند، مغز مکانیسمهای مهاری را به کمک آن میفرستد و ایدهی انحرافی را سرکوب میکند. شبکههایی که خاطرات قدیمی را کدگذاری میکنند از کار میافتند، و خاطرات جدید تنها با روند به خاطر آوردن، تقویت میشوند. (برخی افراد که دارای سندرمی به نام هایپرتیمستیک هستند، نمیتوانند چیزی را فراموش کنند!)
دکتر کوون میگوید: “چون چیزی را فراموش کردهاید، به این معنی نیست که به طور دائمی پاک شده است. ممکن است استخراج اطلاعات صحیح هنگام نیاز سخت باشد. اما ممکن است در مغز باقی مانده باشد.” خاطرات اغلب به مفهوم بستگی دارند. در یک مقالهی مشهور منتشر شده در ژورنال روانشناسی انگلیس در سال ۱۹۷۵، محققان نشان دادند که شرکت کنندگانی که هنگامی غواصی اطلاعاتی به خاطر سپردند، این اطلاعات را هنگامی که زیر آب بودند، بهتر از زمانی که در خشکی بودند، به خاطر میآوردند.
به همین ترتیب، به یادآوردن نام گارسن یک کافه، هنگامی که در همان کافه هستید بسیار سادهتر است. اگر به طور مثال قصد حفظ کردن تمام رقمهای عدد پی هستید، هر دفعه که میخواهید تمرین کنید، خودتان را در همان شرایط مرتبهی قبل قرار دهید تا بازده بیشتری داشته باشید. به خاطر داشته باشید که مغز بسیار بیشتر از چیزی که از آن استفاده میکنید ظرفیت دارد، پس فرصت را از دست ندهید!
بامیلو