سیبی که روی سر فورد خورد
پدر چندان بی رحم نبود. اقتضای زندگی فقیرانه هنری ایجاب می کرد که او به جای صرف هزینه در تحصیل به کارهای سخت مزرعه بپردازد اما مزرعه پایان رویاهای فورد نبود. او از همان کودکی با تکه های فلز و آهنی که پیدا می کرد چیزهایی را می ساخت اما سیبی که نیوتن را متحول کرد، در هنری فورد به گونه ای دیگر متجلی شد.
هنری فورد در خاطرات خود می گوید: «اولین باری که یک لکوموتیو را از نزدیک دیدم هنوز به خاطر دارم. در واقع آشنایی من با دنیای اتومبیل از همین اتفاق شروع شد. چند سال بعد از این اتفاق با تلاش و سعی فراوان توانستم نمونه ای از آن لکوموتیو را تهیه کنم اما ذهن من همچنان به فکر ساختن وسیله نقلیه ای بود که بتواند جاده ها را با سرعت پشت سر بگذارد.»
جدایی از پدر
پدر برای تشویق کارهای خلاقانه پسر کارگاه کوچکی را برایش ساخته بود اما میل و اشتیاق هنری از این فراتر رفت. او تصمیم گرفت در یک کارگاه موتورسازی آموزش ببیند اما این تصمیم هنری مخالفت شدید پدر را به دنبال داشت زیرا جدایی از پسر به معنای از دست داد بزرگترین کمک و دستیار بود اما هنری 17 ساله تصمیمش را گرفت و بعد از 3 سال توانست مهارت نسبی در زمینه فنون مکانیک به دست بیاورد.
فورد متفاوت فکر می کرد
آن روزها اختلاف نظر زیادی بر سر استفاده از بنزین به عنوان سوخت ماشین ها بود. فرضیه استفاده از بنزین برای تامین سوخت ماشین مضحک تر از چیزی بود که جنبه واقعیت پیدا کند. هنری فورد تحصیلات دانشگاهی نداشت اما با مطالعه نشریات علمی و پیگیری مباحث علمی و فنی در خصوص مکانیک چیزی از یک فارغ التحصیل رشته مکانیک کم نداشت. در سال 1892 زمانی که هنری فورد 29 سال بیشتر نداشت، ساخت اولین موتور بنزینی اتومبیل را به پایان رساند.
از اولین تلنگری که بعد از دیدن لکوموتیو در او زده شده بود، درست 17 سال می گذشت. هنری فورد 17 سال بی وقفه و مصرانه دنبال تحقق رویای خود بود. فورد حدود یک سال اتومبیل خود را در زمینه های مختلف تحت آزمایش قرار داد و در نهایت توانست آن را به قیمت 200 دلار بفروشد اما بعد از این موفقیت دست از تلاش نکشید.
به خاطر پول دست از رویایش برنداشت
هنری فورد قبل از اختراع اولین موتور بنزینی اتومبیل در یک شرکت به عنوان سرمکانیک مشغول به کار بود. بعد از این اتفاق، روسای شرکت به او پیشنهاد سمت بالاتر و حقوق بیشتری را دادند اما محوریت فعالیت های آن شرکت بر پایه برق بود.
پذیرفتن پیشنهاد، یعنی فراموشی رویای موتورهای بنزینی. شاید این موقعیت برای خیلی از افراد به وجود بیاید و اغلب افراد با فراموشی رویای خود ترجیح می دهند جایگاهی را در اختیار داشته باشند که آنها را تامین کند. با همین توجیه ساده رویاها به دست فراموشی سپرده می شود اما هنری فورد از آن گروه از افراد نبود. او می گوید: «برای اینکه تحت فرمان کسی نباشم دست از کار کشیدم.»
استعفا از کار
هنری فورد بعد از جدایی از شرکت هیچ پولی در بساط نداشت. توجیه کردن اسپانسرها برای تولید انبوه اتومبیل کار سختی بود. کسی اهل خطر نبود. با این حال چند سرمایه گذار با دل و جرأت بالاخره موافقت کردند در این پروژه بزرگ با هنری فورد همکاری کنند. کارخانه فورد در سال تنها می توانست 6 تا 7 اتومبیل تولید کند. او به کیفیت کار فکر می کرد اما شرکای او به فروش و سود بیشتر؛ همین اختلافات باعث استعفای فورد شد.
مسابقه ای که فورد را نجات داد
فورد بعد از استعفا عقب نشینی نکرد. او برای نشان دادن قدرت اتومبیل های تولیدی خود در یک مسابقه اتومبیلرانی شرکت کرد و با اختلاف نیم مایل برنده مسابقه شد. این پیروزی به مردم فهماند سریع ترین اتومبیل ها متعلق به تولیدات فورد است.
بعد از این اتفاق، فورد شرکت موتور فورد را تاسیس کرد. او هم مدیرعامل بود، هم سرپرست کارگاه و هم سرمکانیک. برخلاف دیگر تولیدکنندگان که سنگینی خودرو را نشانه با ارزش تر بودن آن می دانستند، فورد اولین اتومبیل سبک وزن خود را به نام «مدل A» ساخت که علاوه بر شیک بودن، سریع و کم مصرف بود. او در اولین سال تولید کارخانه توانست 1708 دستگاه اتومبیل بفروشد.
وقتی اوضاع فورد سکه شد
کارخانه اتومبیل سازی فورد هر سال رشد قابل توجهی داشت. بعد از گذشت 5 سال حدود 1908 نفر در کارخانه او مشغول به کار بودند. اوج کار فورد به آنجا رسیده بود که روزانه 100 اتومبیل تولید می کردند. شرکای او بیم آن را داشتند که کارخانه دچار ورشکستگی شود. جواب فورد به آنها این بود: «امیدوارم روزی بتوانم روزانه هزار اتومبیل روانه بازار کنم.»
پدر روبات های صنعتی
برخلاف تصور مطبوعات که ورشکستگی کارخانه فورد را قطعی می دانستند، فورد گوشش به این حرف ها بدهکار نبود. او برای تولید بیشتر، اولین مجموعه بزرگ صنعتی را راه انداخت. در واقع او با راه اندازی سیستم خط تولید مکانیزه نام «پدر روبات های صنعتی» را از آن خود کرد.
فور توانست کارخانجات اتومبیل سازی را در کشورهای مختلف تاسیس کند. تولیدات کارخانه فورد دیگر به مرز 4 هزار اتومبیل در سال رسید و حتی بعد از مرگ او نیز متوقف نشد. او در خاطرات خود می گوید: «به عقیده من هر کسی که روی کره زمین درباره چیزی آگاهی کامل داشته باشد دیگر کاری را ناممکن نخواهد شمرد.»