حافظ، اوج سخن

 

حافظ لفظ و معنا را به اوج رسانده است
باید بگویند و بسرایند و بنویسند و پس از این جلسه هم باید این حرکت ادامه پیدا کند

روز نخست همایش بین‌المللی حافظ با پخش فیلم بخشی از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در کنگره جهانی حافظ در سال 1367 آغاز شد. گزیده‌ای از سخنرانی  مقام معظم رهبری در پی می‌آید.
بهترین فاتحه سخن، در بزرگداشت این عزیز همیشگی ملت ایران و درّ یگانه فرهنگ فارسی، سخنی بود از خود او، که این غزل را به‌عنوان ارادتی به خواجه شیراز و شاعر همه عصرها و قرن‌هایمان در حضور شما عزیزان – برادران و خواهران و میهمانان گرامی – خواندم و در حقیقت توصیفی برای خود حافظ شیرازی است.
حافظ بدون شک، درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی است – شعر فارسی، – در طول این چندین قرن تا امروز نداریم هیچ شاعری را که به قدر حافظ، در اعماق و زوایای جامعه ما و ذهن و دل ملت ما نفوذ کرده باشد و حضور داشته باشد. شاعرِ همه قرن‌هاست و همه قشرهاست. از عرفای بی‌خود از خودِ مجذوبِ جلوه‌های الهی، تا ادیبان و شاعران خوش‌ذوق، تا رندان بی‌سر و پا و تا مردان و زنان معمولی جامعه ما، هرکدام در حافظ سخن دل خود را یافتند و به زبان او، شرح حال و وصف حال خود را سرودند. شاعری که دیوان او تا امروز هم، پرفروش‌ترین کتاب و پرنشرترین کتاب، بعد از قرآن است و دیوان او در همه جای این کشور و در بسیاری از خانه‌ها – یا بیشتر خانه‌ها – با قداست و حرمت، در کنار کتاب الهی گذاشته شده است.
شاعری که لفظ و معنا را و قالب و محتوا را با هم به اوج رسانده و در هر مقوله‌ای که سخن رانده، زبده‌ترین و موجزترین و شیرین‌ترین را گفته است. امروز بزرگداشت این شاعر است.
البته در جامعه ما و در بیرون از کشور ما، درباره حافظ، سخن‌ها گفتند و قلم‌ها زدند و به ده‌ها زبان دیوان او را برگرداندند و ده‌ها کتاب در شرح حال او یا دیوان او نوشتند؛ اما همچنان حافظ به صورت کامل، ناشناخته است. این را اعتراف می‌کنیم و براساس این اعتراف باید حرکت کنیم و این کنگره بزرگ‌ترین هنرش این خواهد بود ان‌شاءالله که در این راه گامی به جلو باشد.  در این کنگره، اساتید بزرگ، شعرا، ادبا و صاحب‌فضیل‌تان و افراد صاحب‌نظر بحمدالله زیادند. باید بگویند و بسرایند و بنویسند و پس از این جلسه هم، باید این حرکت ادامه پیدا کند.
ما حافظ را فقط به‌عنوان یک حادثه تاریخی ارج نمی‌نهیم، بلکه حافظ همچنین حامل یک پیام و یک فرهنگ است.
دو خصوصیت وجود دارد که به ما حکم می‌کند که از حافظ تجلیل کنیم و یاد او را زنده کنیم. اول: زبان فاخر اوست که همچنان در قله زبان فارسی و شعر فارسی است و ما این زبان را باید ارج بنهیم و از آن معراجی بسازیم به سوی زبان پاکِ پیراسته کامل والا؛ چیزی که امروز از آن محرومیم.
دوم: معارف حافظی است که خود او تکرار می‌کند که از نکات قرآنی استفاده کرده است. قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و دیوان حافظ مستفاد از قرآن است و خود او اعتراف می‌کند که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است. پس محتوای شعر حافظ آنجا که از جنبه شعری محض خارج می‌شود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات می‌گذارد، یک گنجینه و ذخیره است برای ملت ما امروز و نسل‌های آینده و همچنین برای ملت‌های دیگر؛ چون معارف والای انسانی مرز نمی‌شناسد.  پس بزرگداشت از حافظ، بزرگداشت از فرهنگ قرآنی و اسلامی و ایرانی است و بزرگداشت از آن اندیشه‌های نابی است که در این دیوان کوچک، گردآوری شده و به بهترین و شیواترین زبان، ادا شده است.
من امروز مایل بودم بتوانم یک بحث مورد قبول خود – حداقل – در این مجمع شما داشته باشم. ارادت به حافظ و احساس مسئولیت در مقابل پیام حافظ و جهان‌بینی او و نیز زبان او، من را وادار می‌کند و می‌کرد به شرکت در این اجتماع و همکاری با شما؛ اما وقت و گرفتاری‌های من به من اجازه نداده‌اند و نمی‌دهند که آنچنان‌که دلخواه یک دوستدار حافظ است، درباره او حرف بزنم و بیان کنم. در استعجال، با کمک از حافظه و از حافظ، مطالبی را آماده کرده‌ام که عرض کنم.

مرحوم حاج میرزا جوادآقای ملکی، عارف معروف دوره قبل از ما که یکی از سوختگان و مجذوبان زمان خودش بوده و بزرگانی را تربیت کرده، در قنوت نماز شب می‌خوانده: زان پیشتر که عالم فانی شود خراب/ ما را ز جام باده گلگون خراب کن
این عارف، به آقای دکتر شهیدی آن روز عرض کردم پدربزرگ من از علمای معروف مشهد بود، مرد زاهدی هم بود. دیوان حافظ او در خانه ما بود که آن را به مادر من داده بود ایشان. جزو جهیزیه مادر من آمده بود، وارد منزل ما شده بود. من در کودکی با آن دیوان مأنوس بودم. در حاشیه دیوان، آن مرد عالمِ فقیه زاهد، یادداشت‌هایی نوشته بود. از جمله یکی از یادداشت‌ها یکی این بود که: این غزل را در کشتی، مابین کجا و کراچی در سفر مکّه می‌خواندم. در راه مکه که می‌خواسته حالی بکند – یک عالم عابد زاهد سالک، از شعر حافظ استفاده می‌کرده! این جوری است. ما را نباید بر کسی ببندیم. هر کس از هر چی می‌خواهد استفاده کند و هر جور استفاده‌ای دل او می‌خواهد بکند، او آزاد است. اما ما حق داریم جهان‌بینی حافظ را چارچوب برایش مشخص کنیم.
جهان‌بینی حافظ، جهان‌بینی عرفانی است بلاشک. آن کسی که اشعار عرفانی‌ای را می‌گوید که نظیر او در باب عرفان تاکنون گفته نشده او نمی‌تواند جهان‌بینی‌ای غیر از جهان‌بینی عرفانی داشته باشد. اگر چه ممکن است در مدتی از دوران عمرش به این جهان‌بینی هنوز نرسیده باشد. درباره جهان‌بینی عرفانی حافظ من چند جمله‌ای عرض می‌کنم:
اولا بارزترین مظهر این جهان‌بینی در کلام حافظ عشق است و این به این خاطر است که بشر در راه طولانی‌ای که دارد – در این مراحل طولانی سلوک انسان تا برسد به لقاءاللَّه که از منزل یقظه شروع می‌شود و این منازل گوناگون جز با شهپر عشق امکان ندارد که حرکت بکند. بدون محبّت و بدون عشق و جذبه عاشقانه، هیچ سالکی نمی‌تواند این طریق را حرکت کند. لذا در جهان‌بینی عرفا و در مکتب عارفان، عشق و محبت جایگاه بسیار برجسته‌ای دارد و در دیوان حافظ هم، این موج می‌زند.

Check Also

نکات خواندنی درباره صادق هدایت

یادداشت های شاهرخ مسکوب درباره صادق هدایت را حسن کامشاد در دهمین سالگرد درگذشت مسکوب …