امسال که گذشت، اما شاید سال بعد توانستیم در وب فارسی، روز گیکها Geek Pride Day را جشن بگیریم و به صورت هماهنگ در آن کارهایی انجام بدهیم.
اصطلاح «گیک» تا همین پنج شش سال پیش در ایران، اصلا اصطلاح آشنایی نبود.
من تازه امروز متوجه تاریخ این واژه شدم. آن طور که میگویند ریشه این کلمه به سال ۱۹۱۶ ، یعنی حدود یک قرن پیش برمیگردد. در آن زمان از این اصطلاح برای توصیف کسانی که در حاشیه سیرکها، کارهای عجیب و غریب میکردند، استفاده میشد.
اما اگر به عقبتر برگردیم، این کلمه از زبان آلمانی اولیه، از کلمه geck به معنی آدم دیوانه و خل و چل مشتق شده است!
سالها گذشته و کاربرد و دیدگاه جامعه نسبت به اصطلاح گیک تغییر کرده است. زمانی از گیک بیشتر برای توصیف مشتاقان و خورههای گیمها و کامپیوتر استفاده میشد. بعد استفاده از گیک، توسعه پیدا کرد و برای توصیف هر شخصی استفاده شد که در هر کار یا دانشی خیلی مشتاق و ثابتقدم است.
در همه این سالها تا حدی بین استفاده از واژه گیک و nerd، نوعی همپوشانی وجود داشته است.
ما در واقع خورهها و دیوانههای هر مهارت، دانش و کار را میتوانیم به صورت یک طیف در نظر بگیریم:
از اصطلاح nerd بیشتر برای توصیف آن دستهای استفاده میشود که شیفته پوسته و ظاهر فناوریها و رویکردها میشوند. این دسته ممکن است آنقدر درگیر اخد ظواهر شوند و از نظر فکری مشغول شوند که با عرف جامعه، تطابق نداشته باشند و حتی گاه رفتارها کودکانهای از خود بروز دهند.
در مقابل گیکها، به صورت ژرفتری درگیر علوم و مهارتها و علاقهمندیهای خود میشوند. آنها ثابتقدمتر هستند و میخواهند با پیگیریهای خود به جایی برسند و حتی بتوانند دید جامعه و اطرافیان خود را تغییر بدهند.
همان طور که گفتم بین این دو دسته، تا حدی همپوشانی هم وجود دارد و گاهی نمیشود با دقت صفت گیک یا nerd را به کسی نسبت داد.
باز همان همان طور که گفتم، گیک، اصلا صفتی منحصر به علاقهمندان فناوری نیست و ما گیکهایی در کارهایی مثل کتابخوانی، ورزش، ریاضی، علوم فضا، خودرو و … داریم.
از رنجی که گیکهای ایرانی میبرند!
اما به همین بهانه میخواهم از فرصت استفاده کنم و به رنج و مرارتهایی اشاره کنم که گیک بودن، در ایران در پی دارد:
۱- اگر گیک باشید در ایران خیلی دشوار است که افراد همرأی و هم سلیقه خود را پیدا کنید:
هر چه باشد، فارسیزبانها اندک هستند و شمار آنها به تعداد انگلیسیزبانهای دنیا نمیرسد.
ارتباطات ما هم با دنیای خارج، به اندازه ارتباط اروپاییها با هم گسترده نیست.
اینها باعث میشوند که جامعه هدفی که یک گیک میتواند در آن پی جستجوی همفکرهای خود برآید، محدود باشد.
۲- گیکها ابزارهای اولیه گیک بودن را در ایران به سختی برای خود مهیا میکنند:
در فرنگ اگر یک گیک فیلمها علمی- تخیلی یا کامیکبوکها باشید، میتوانید خیلی راحت فیلمها و کتابهای مورد نیاز خود را پیدا کنید. یا حتی مجسمهها و تیشرتها و ابزارهای مناسبتی زمینه گیک بودن خود را تهیه کنید. اما همین کار در ایران، گاه ناممکن میشود.
۳- گیک بودن در ایران، حتی در سطح بالا، ممکن است باعث تنزل جایگاه عرفی شما بشود:
در ایران همان طور که ما خیلی وقتها برای عقاید هم ارزشی قائل نمیشویم و بیش از حد وارد حریم خصوصی هم میشویم، سر به سر گیکها میگذاریم و چون نمیدانیم آنها واقعا چه فکر میکنند و در پی چه چیز هستند، دیوانه خطابشان میکنیم.
از این دید حتی اگر شما واله و شیدای برنامهنویسی و طراحی وب در سطح نیمهحرفهای یا حرفهای باشید، اگر وبلاگنویس حرفهای باشید یا خوره رمانهای کلاسیک یا اشعار شاعرات نامی ایران باشید، ممکن است کسانی پیدا شوند و با قضاوتهای پوچ و زخم زبان، شما را به سختی بیازارند.
اما در فرنگ سالها و دههها است که این نگاه تعدیل شده است و در بسیاری از موارد اصولا گیک بودن در زمینههای خاص از نجاری و کارهای فنی گرفته تا منجم آماتور بودن، نهتنها عیب و عار نیست، بلکه به عنوان یک صفت مثبت در نظر گرفته میشود.
۴- مورد چهارم هم طبق معمول مورد آشنای کمبود بودجه و دغدغههای مالی است:
شما تا وقت آزاد نداشته باشید و نتوانید هفتهای پنج شش ساعت آسوده و رها در زمینهای وقت بگذارید، نمیتوانید به درجه گیکی برسید.
نظر شما چیست؟ آیا گیکها متفاوت و جالبی را در ایران میشناسید؟ آیا پیش آمده که شوق و تمنای دنبال کردن چیزی را داشته باشید، اما جامعه و سرزنشهای آشکار و پنهان آن، شما را از مسیرتان بازداشته باشد؟!
منبع: 1pezeshk.com