کارهای بسیاری وجود دارد که برای تمرین دادن ذهن میتوانید هر روز انجام دهید؛ اما بهتر است با ترکیب تجارب حسی خود و انجام تمرینات زیر، شروع کنید.
۱. کفشهای پاشنهبلند علاوه بر افزایش اعتمادبهنفس، دقت ذهن را نیز افزایش میدهند.
راه رفتن برای بسیاری از افراد یک کار روزمره و فعالیت عادی است. شما کفشهای کتانی خود را میپوشید و در پارک قدم میزنید یا در خیابان راه میروید. شما میدانید پیادهرو چه حسی دارد، چگونه باید درست گام بردارید و چه انتظاری باید داشته باشید. این روند را کمی پیچیده کنید. هفتهای یکبار از یک کفش کتانی که ته آن گرد است، استفاده کنید یا به جای کفشهای کتانی از کفشهای بیرویه استفاده کرده و تمرین کنید. شاید با خود بگویید پس کی کفش پاشنهبلند بپوشیم؟ شما میتوانید از یک جفت کفش پاشنهبلند برای تمرین در محیط خانه استفاده کنید. بالا و پایین رفتن از پلهها با کفشی که به آن عادت ندارید، شما را مجبور میکند توجه بیشتری به هماهنگی داشته باشید. بدین طریق سیناپسهای مغز فعال میشوند. شما از الگویی که به خوبی با آن آشنا هستید، خارج میشوید و این موضوع برای ذهن مفید است.
۲. استفاده از دستی که به آن عادت ندارید.
آیا تاکنون امتحان کردهاید که برای فر کردن یا شانه زدن موهای خود از دستی استفاده کنید که به آن عادت ندارید؟ به عنوان مثال اگر راستدست هستید، از دست چپ و اگر چپدست هستید از دست راست استفاده کنید؟ آیا نتوانستهاید این کار را انجام دهید؟ بسیار خوب. هر چیزی که باعث شود ذهن بیشتر و سختتر کار کند یا باعث عجز و ناتوانی شود، چیز خوبی است. زمانی که دندانهایتان را مسواک میزنید، موهایتان را شانه میکشید یا سشوار میزنید یا فر میکنید، مرتب دست خود را تغییر دهید. مغز به مرور زمان به فعالیتهای روزمره عادت میکند. در نتیجه تغییر دست و استفاده از دستی که به کار با آن عادت ندارید، باعث میشود سیناپسهای جدید فعال شوند و نحوه کاربرد وسیله موردنظر را شناسایی کنند. اگر خود را مجبور کنید کاری دستی را به روشی غیرعادی و جدید انجام دهید، مهی که روی مغز تشکیل شده، از بین خواهد رفت.
۳. استفاده از حسهای جایگزین.
بسیاری از گونهها که حس بینایی خوبی ندارند، طعمه خود را از طریق صدا یا بو شناسایی میکنند. در طول روز معمولاً از یکی از حسهای خود چندین بار و به دفعات استفاده میکنید تا کارهای روزمره را انجام دهید. یک روز چشمهای خود را ببندید و غذاها را تنها از روی بو شناسایی نمایید. استفاده از روش جایگزینی حسها، بخشهای مختلف مغز را مجبور میکند بیشتر کار کنند. به عنوان مثال، سعی کنید با چشمان بسته لباس خود را بپوشید. آیا میتوانید لباسهای خود را بر اساس حسی که ایجاد میکنند، انتخاب کنید؟ آیا سویشرت موردعلاقه شما، بافت خاصی دارد که به شما کمک میکند بدون دیدن آن، آن را تشخیص دهید؟ بخشهای مختلف مغز به حسهای مختلف اختصاص دارند. زمانی که منابع مغزی را تغییر میدهید تا از حسی که معمولاً برای انجام کار موردنظر استفاده نمیکنید، بهره بگیرید، مغز را مجبور میکنید، به روشی چالشبرانگیز کار کند و ارتباطات جدیدی ایجاد نماید.