امروز سالروز تولد مردی است که در طول دوران حیات خود با خلق آثار، تحقیق و پژوهش تأثیر بسیاری بر حفظ و ماندگاری هنر نمایش ایرانی داشت. مرتضی احمدی از جمله افرادی است که در اعتلای فرهنگ ایران کوشیدهاند و فراتر از آن فُرمهای تازهای را نیز برای بیان هنری پدید آورده یا رواج دادهاند. از جمله پیشپرده خوانی به کوشش او و سایر هنرمندانی که در این حوزه فعالیت داشتند به یک هنر برجسته انتقادی و اعتراضی تبدیل شد که میتوانست در سیاستهای روز ایران تأثیر بگذارد.
پردهخوانی هنری برآمده از نقالی و نقاشی مردمی
پردهخوانی را “شمایلگردانی”، “پردهداری” و “پردهبرداری” نیز خواندهاند. دهخدا به پردهای اشاره کرده که شعبدهبازها و عروسکگردانها، از آن برای پنهان کردن ترفندهای نمایشی خود استفاده میکنند و این هیچ ارتباطی با پردهداری (نام دیگر نمایش مذهبی پردهخوانی) ندارد. اما برخی پژوهشگران به اشتباه از این تعریف برای توضیح پردهداری مذهبی بهره بردهاند. صورتخوانی نیز بخشی از پردهخوانی بوده و نمیتواند مترادف پردهخوانی قلمداد شود.
پردهخوانی برآمده از نقالی و نقاشی مردمی است. پیشینه تاریخی آن را میتوان با نوعی “قوالی” (نقالی توأمانِ موسیقی و آواز) در ادوار پیش از اسلام مربوط دانست که پس از ورود اسلام به ایران، به دلیل محدودیتهای موسیقی، به نوعی “نقالی” ملی ـ مذهبی تغییر یافته است؛ بهویژه در زمان صفویه که انواع نقالی مذهبی (روضهخوانی، حملهخوانی، پردهداری، صورتخوانی و سخنوری) شکل گرفت. به گفته جابر عناصری در جنگ شاه اسماعیل صفوی با ازبکها، برای تهییج سپاهیان ایران از این نمایش استفاده میشده است. برخی نیز موقعیت تاریخی پردهخوانی را حدفاصل گذار از برگزاری مراسم عزاداری عمومی ماه محرم در دوران صفویه، به برگزاری نمایش مذهبی تعزیه در دوران قاجاریه و یکی از منابع تحول و تکامل تعزیه دانستهاند. اما برخی دیگر، به عکس، نقوش پرده را ترجمان نمایش تعزیه در قالب هنرهای دیداری و رهاورد تعزیه میدانند.
ساختار پردهخوانی بر دو رکن “پرده” و “پردهخوان”، استوار است. پرده پارچهای است که یک یا چند رخداد مصیبتبار خاندان پیامبر (ص) بر آن نقش شده است. موضوع اصلی این نقشها، واقعه کربلا و حوادث پیش و پس از آن بوده، اما رفتهرفته داستانهای اخلاقی پندآموز مانند جوانمرد قصاب نیز به آن افزوده شده است. معمولاً به لحاظ قداست عدد ۷۲ و ارتباط آن با واقعه کربلا، در هر پرده ۷۲ مجلس فرعی و اصلی وجود دارد.
جنس پردهها از “متقال” و “کرباس”، و اندازه آنها معمولاً ۱۵۰ در ۳۰۰ سانتیمتر است. صورتهای منقوش بر پرده، به دو گروه اولیا (نیکان) و اشقیا (بدان) تقسیم میشود. نقش سیمای اولیا بر پرده متفاوت است: پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم و امامان معصوم علیهمالسلام در هالهای از نور یا در نقاب تجلی مییابند و برخی فرزندان و یاریکنندگان ایشان، بدون هاله نور و نقاب، با رنگهای متناسب باورهای مذهبی و زیبا نقش میگیرند. در مقابل، اشقیا بسیار زشت و حتی هیولاگونه ترسیم میشوند. اسبها نیز با توجه به شخصیت صاحبانشان نقش میگیرند.
نقشهای پرده، نقوشی عامیانهاند که بر مبنای تخیلات نقاش و گفتهها و نوشتههای تاریخی و افسانهای به تصویر کشیده میشوند. این نوع نقاشی را، از نوع نقاشی مردمی، موسوم به “نقاشی قهوهخانهای” دانستهاند، که اوج شکوفایی آن، بهویژه در اواخر دوره قاجاریه، در قهوهخانهها بوده است. همچنین با توجه به موضوع محوری این نقوش، از آن با عنوان “نقاشی کربلا”، و به لحاظ رعایت برخی قواعد نمایشی اخیراً “نقاشی دراماتیک” نیز یاد میشود.
برخی پیشینه این نوع نقاشی مردمی را قرنها پیش از پیدایش قهوهخانه و همزمان با سنت دیرینه قصهخوانی و مرثیهسرایی و تعزیهخوانی در ایران میدانند و به زمان نگارگری بر سفالینهها و شمایلهای سوگ سیاوش میرسانند. برخی نیز نقاشیهای مانی را سرچشمه تاریخی اینگونه القائات مذهبی میدانند. این احتمال نیز هست که صحنهپردازی و بازآفرینی وقایع کربلا از طریق نقاشی، در سدههای یازدهم و دوازدهم/هفدهم و هجدهم، تحت تأثیر نقاشیهایِ رافائل و میکل آنژ در ایران رواج یافته باشد.
پردهخوان کسی است که معمولاً همراه با اشاره کردن به تصاویر پرده، با چوبدستیای به نام “مطرق”، این تصویرها را با صدایی رسا و آهنگین بازمیخواند. اساساً این نمایش متکی بر “کلام” است. پردهخوان از پرده به دو روش بهره میبرد: تزیینی و طوماری. او در روش تزیینی، پرده را صرفاً برای جلب توجه تماشاگران میآویزد و داستان را بر اساس آن نقل نمیکند؛ اما در روش طوماری، داستان بر مبنای نقشهای پرده و گشودن تدریجی پرده منقوش روایت میشود. روی پرده مجموعهای از تصاویر کوچکتر نقش شده که به صورت پیدرپی ماجراهای داستان را نشان میدهد. پردهخوانها را درویش نیز میخواندند؛ از مشهورترین آنها درویش بلبل قزوینی بود.
زبدهترین پردهخوانهای ایران
همچنین زبدهترین پیشپردهخوانها جمشید شیبانی (۱۳۰۱)٬ عزتالله انتظامی (۱۳۰۳)٬ مجید محسنی (۱۳۰۲)٬ حمید قنبری (۱۳۰۳)٬ نصرت کریمی (۱۳۰۴)٬ مرتضی احمدی (۱۳۰۳) و پرویز خطیبی (۱۳۰۲) اند.
مرتضی احمدی، پیشپردهخوان مشهور قدیمی که مجموعه ترانههای عامیانه شهری را نیز در کتابی گرد آورده است. او پیشپردهها را فرزندان خلف قطعات فکاهی جواد بدیعزاده میداند و برخاسته از نیاز تئاتر به پر کردن فواصل میانپردهها برای تعویض دکور. به گفته احمدی کار پیشپردهخوانها هیچ تفاوت اساسی با هنرپیشگان نداشته است. حرکت، بیان خوب، لباس و گریم مخصوص به خود داشتهاند. البته آنها خود را با ارکستر تئاتر هماهنگ نگاه میداشتند.
همچنین در همه منابع موجود از پرویز خطیبی به عنوان نخستین رواجدهنده ترانههای پیشپردهای یاد میکنند. او با توجه به استقبال مردم از نکتههای انتقادی که در پیشپردهها مطرح میشد، دامنه انتقادات را هر چه بیشتر گسترده و گاه حتی به زمینههای سیاسی تسری داده است. از آن گذشته گروه با قریحه و استعدادی با او همکاری داشتند و پیشپردههای ابتکاریاش را به اجرا درمیآوردند. از جمله باید از مجید محسنی، حمید قنبری، جمشید شیبانی، نصرت کریمی، عزتالله انتظامی و مرتضی احمدی یادکرد، که با اجراهای هنرمندانه بر جاذبه پیشپردهها میافزودند.
حمید قنبری آغاز رویآوری خود و همکارانش را به ترانههای پیشپردهای در یاد دارد. میگوید که در آغاز تنها او بوده است و مجید محسنی. زمانی که با دوستان هنرستان هنرپیشگی نمایشی را در تئاتر سپه بازی میکردند، او قطعهای فکاهی خوانده که مورد پسند علی نصر رئیس هنرستان، قرار گرفته و او را به ادامه این کار تشویق کرده است.
عزتالله انتظامی در رساله کوچکی که درباره پیشپردهخوانی در ایران فراهم آورده، توضیحات مبسوطی درباره شیوه کار و رفتار پیشپردهخوانان و شعر و موسیقی ترانههای آنها به دست داده است: “پیشپرده خوانها، هر کدام برای خود، تیپ مشخصی را انتخاب میکردند و سرمشق آنها هنرپیشههای معروف سینما بودند. مثلاً مجید محسنی سعی میکرد خود را به صورت چارلی چاپلین درآورد و یا برخی دیگر پس از معروف شدن “فرد آستر” سعی میکردند مثل او روی صحنه استپ بزنند و شبیه او راه بروند. حرکتهایی چنین طبعاً موسیقی مناسب خود را میخواست که در مجموعه موسیقی ایران آن روز یافت نمیشد.”
این بود که پیشپردههای اولیه موسیقی خود را از آهنگهای شهرت یافته اروپایی وام میگرفتند. ولی به زودی پس از آن که مضامین اجتماعی وارد متن پیشپردهها شد، موسیقی سازگار با خود را نیز پیدا کرد. ابتدا متنها به صورت ضربی بدون همراهی آهنگ مشخص خوانده میشد، پس از چندی، شعرهای پیشپردهای را روی آهنگ ترانههایی که در جامعه فراگیر شده بود میگذاشتند و سرانجام آهنگسازی مستقل برای پیشپرده متداول شد.
با آنکه ساخت و پرداخت مشخص پیشپرده آن را از محدوده تعریفی که از موسیقی عامیانه به دست دادهایم بیرون میبرد، ولی از آنجا که تکیه بر زبان و اندیشههای ساده مردمی داشته و در سطح جامعه فراگیر شده، میتواند به عنوان بخشی از موسیقی عامیانه شهری هم به شمار آید. “ایرج زهری” کارگردان و کارشناس تئاتر، پیشپرده را نجاتدهنده تئاترهای بومی و مردمی در برابر تئاتر روشنفکرانه میداند. به گفته او “با تضعیف جامعه باربد و برپایی تئاترهای روشنفکری سعدی و فردوسی به وسیله نوشین، رفتهرفته کار تئاترهای معمولی کساد شد و برای رویارویی با این کسادی از جاذبه پیشپرده خوانی استفاده میکردند.”
با این همه رونق گرفتن تئاترهای روشنفکرانه از یک سو و حساس شدن سازمانهای امنیتی در برابر متنهای تندوتیز پیشپردهها از سوی دیگر، سبب شد که از سالهای پایانی دهه بیست، این فرم عامیانه موزیکال از صحنههای تئاتر دور شود و به کافهها پناه ببرد. مرتضی احمدی میگوید: “از اواخر سال ۱۳۲۸، عدهای که کارشان چیز دیگری بود، پیشپرده را بردند برای عروسیها و کافهها و بزمهای شبانه و به همین علت هم ما آن را گذاشتیم کنار!” پیشپرده، اگرچه، شهرت خود را از دست داد ولی جانمایه موزیکال آن در شکلها و عرصههای دیگر به زندگی ادامه داد.
گردآوری معروفترین “پیشپردهها” در کتابی به قلم مرتضی احمدی
مرتضی احمدی است از جمله هنرمندانی بود که آموختهها و تجربیاتش را گردآوری میکرد. او در کتاب “پیشپرده و پیشپرده خوانی” که در آستانه 90 سالگی از سوی انتشارات ققنوس در دسترس مخاطبان قرار گرفت، تحقیقها و آموختههایش را گردآوری کرد.
این کتاب شامل متن اشعار معروفترین پیشپردههای خواندهشده در جامعه هنری تهران است. همچنین متن اشعار تقریباً تمام پیشپردههایی که او در طول زندگی هنری خود در رادیو، تئاتر یا فیلمهای موزیکال خوانده نیز در این کتاب درج شده است.
نُتهای موسیقی این اشعار نیز با تنظیم بهرنگ بقایی، نوه مرتضی احمدی، در کتاب درج شده است. بخش انتهایی کتاب نیز شامل عکسهایی از مرتضی احمدی و برخی از شاعران و آهنگسازان این پیشپردهها از جمله زندهیادان مجید محسنی، حمید قنبری و جمشید شیبانی است.
احمدی در فصل شروع کتاب “پیشپرده و پیشپرده خوانی” تاریخچهای درباره چگونگی شکلگیری هنر پیشپرده خوانی و همچنین ترانههای فکاهی در ایران به مخاطبان ارائه داده است.
این هنرمند، در حیات هنری خود برای نخستین بار در سال 1322 در تئاتر فرهنگ پیشپرده خوانی کرد و در نتیجه آن بازیگر تئاتر شد. او نخستین کسی بود که پیشپرده خوانی به سبک “بیات تهران” را باب کرد.
این کتاب تهیه با شمارگان دو هزار و 200 نسخه، 248 صفحه از سوی نشر ققنوس منتشر شده است. از دیگر آثار او میتوان به “فرهنگ بر و بچههای ترون: كلمههای ویژه، واژهها، اصطلاحات و ضربالمثلهای تهرانی”، “من و زندگی: خاطرات مرتضی احمدی”، “کهنههای همیشه نو: ترانههای تخت حوضی”، “پرسه در احوالات ترون و ترونیا” و…اشاره کرد.
مرتضی احمدی در ساعت ۱۱: ۰۰ صبح روز ۳۰ آذر ۱۳۹۳ در ۹۰ سالگی به دلیل مشکل ریوی و کهولت سن در منزلش در تهران درگذشت.
پیکر او سوم دیماه ۱۳۹۳ به وسیله برخی هنرمندان و مردم تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تدفین شد. در این مراسم علی مرادخانی معاون هنری وزارت ارشاد، حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی، بهزاد فراهانی، مرضیه برومند، از هنرمندان تئاتر و تلویزیون و افشین پیروانی، مربی و فوتبالیست تیم پرسپولیس سخنرانی کردند. مرتضی احمدی و هنرمندانی چون او کم شمارند و رفتن هرکدام از آنها، زنگ خطری را برای متولیان فرهنگ و هنر ما به صدا درمیآورد. امید است با ثبت و ضبط حداکثری این یادمانهای فرهنگی، بتوان آنها به نسل آینده هم منتقل کرد.
هنر آنلاین