دو گفتگو از سال‌های دور و نزدیک/ آلن دلون

آلن2

این ‌ بازیگر هشتاد سالۀ فرانسوی نیازی به معرفی و توصیف بیشتر ندارد. یکی از بهترین بازیگران زندۀ دنیاست که اغلب نقش‌هایی که بازی کرده، حتی از شخصیت فیلمنامه هم جذاب‌تر و پرکشش‌تر درآمده و باید وزن زیادی از موفقیت فیلم‌هایش را به او نسبت داد. دنیای بازیگری بدون دلون چیزی کم داشت. کافه سینما به مناسبت هشتاد سالگی آقای دلون، مطالبی ترتیب داده، که در میان پست‌های امروز می‌خوانید.
و این متن، تلفیقی از دو گفتگوی قدیمی و جدید دلون است که با رسانه‌های فرانسوی انجام شده است. لطفی که خواندن حرف‌های آقای ستاره دارد، کمتر از لذت تماشای بازی‌هایش نیست.

چطور شد که حرفۀ بازیگری را انتخاب کردید؟

اول ماه مه 1956، روزی که از هندوچین برگشتم، کمابیش زندگی قلندرواری داشتم و بدون نگرانی از فردا روزگار می‌گذراندم. تا اینکه یک شب، توسط یک دوست مشترک به همسر ایو آلگره معرفی شدم. همسر آلگره به من گفت: «دقیقا همان شخصیتی هستید که همسرم برای فیلم آینده‌اش به دنبال اوست. حتما دیداری با او داشته باشید.»
و با آلگره ملاقات کردم. دو ساعت با هم حرف زدیم و در پایان گفت‌وگو تصمیم گرفت نقش رولان در فیلم وقتی زن دستپاچه می‌شود را به من بسپرد. اما از نقش چندان خوشم نیامد. بنابراین کارگردان برای اینکه به فیلم تحمیل‌ام کند، می‌بایست هم با تهیه‌کننده‌ها می‌جنگید و هم با من سر و کله می‌زد! این نقش را صرفا به خاطر دلخوشی آلگره پذیرفتم.

حتی فکرش را هم نمی‌کردید که در آینده بازیگر شوید…
هرگز.

به سینما علاقه داشتید؟
به هیچ وجه. تنها خاطره‌ای که به عنوان تماشاگر سینما دارم، مربوط به دورانی‌ست که در کوچۀ کاتینای شهر سایگون به تماشای به پول دست نزن (ژاک بکر) نشستم. می‌گفتم فیلم و سینما دیگر چه صیغه‌ای‌ست! قبل از عزیمت به ارتش هم، در بورلارن زندگی می‌کردم. حتما می‌دانید که این شهر در آن سال‌ها، حومۀ بزرگی دور از پاریس بود. هیچ‌وقت به پاریس سفر نکرده بودم.

و الان به سینما علاقه‌مندید؟
اسیرش شده‌ام.

اسیر چه چیزی؟ شخصیت‌تان؟ شهرت‌تان؟ و یا اسطوره‌ای که از شما ساخته شده؟
نه. اسیر جوی شده‌ام که باید در آن پیشرفت کنم. عاشق بازی در تئاتر هستم و دلم می‌خواهد روی صحنۀ تئاتر یا مقابل دوربین بازی کنم. اما به جز این، هر چیز جنبی به طرز حیرت‌آوری کسل و خسته‌ام می‌کند. فقط برای اینکه نمی‌توانم رک و راست بگویم که علاقه‌ای به این‌جور کارها ندارم. سینما به برکه‌ای‌ پر از زالو می‌ماند. هر کس زودتر بجهد، دیگری را به دام می‌اندازد. اصلا نمی‌توانم این فضا را تاب بیاورم. چون ضد طبیعت من است.

پس موقع تمرین سر صحنه نباید چندان خوشحال باشید.
چرا. از لحظه‌ای که می‌گویند «حرکت» تا آن‌جا که می‌گویند «کات» خیلی بهم خوش می‌گذرد.

چطور با کارگردان‌ها کنار می‌آیید؟
تفاهم و تعامل با کارگردان برای یک بازیگر ضروری‌ست. در غیر این صورت نتیجۀ کار چیز گند و مزخرفی از آب درمی‌آید. اگر من یک گوشه بایستم و بازی کنم و کارگردان هم از من فاصله بگیرد، فاجعه‌ به بار می‌آید. اتحاد و همدلی بین بازیگر و کارگردان لازمۀ کار ماست. سر چهار فیلمی که با رنه کلمان کار کردم، با یک اشارۀ کوچک و یا یک نگاه، حرف همدیگر را می‌فهمیدیم. با ژاک دوره در استخر و با ملویل در سامورایی هم همین‌ روال ادامه داشت. ملویل عملا چیزی بهم نمی‌گفت، اما من نیت‌اش را می‌خواندم و به او همان چیزی را تحویل می‌دادم که انتظارش را داشت.

چرا به سراغ بازی در تئاتر رفتید؟ برای اثبات اینکه فقط یک “بچه‌خوشگل سینما” نیستید؟
بله. و تجربۀ واقعا دشواری بود. مخصوصا در نمایش Les yeux crevés که با ماری بل هم‌بازی بودم. ماری بل یک بازیگر معمولی نیست و برای بازی مقابل او درجا جواب مثبت دادم. همۀ توانایی‌ام را به کار بردم تا ثابت کنم یک بازیگرم. البته ممکن بود برعکس شود و خودم را مضحکه کنم. اما گمان نمی‌کنم چیزی را از دست داده باشم.

آلن دلون – رومی اشنایدر را به عنوان یک زوج قبول دارید؟
این دو الان هم یک زوج‌اند! دلم می‌خواست رومی ستارۀ استخر شود، چون او مدت زیادی نزدیک‌ترین آدم زندگی‌ام بود و بهتر از هر کس دیگری می‌شناختم‌اش. رومی اشنایدر برای تهیه‌کننده‌ها کماکان سیسی (شخصیت اول فیلم سیسی، ارنست ماریشکا، 1955) بود. به نظر نمی‌رسید کسی خبر داشته باشد که رومی قبلا در فرانسه در نمایشی از چخوف بازی کرده، و یا در نمایش It’s pity she’s a whore به کارگردانی لوکینو ویسکونتی که در تئاتر پاریس روی صحنه رفت، در نقش اصلی حضور یافته است.

Romy Alain

وضعیت امروز سینما را چگونه می‌بینید؟
زنده‌ترین سینما متعلق به دو دهۀ 1960 و 1970 بود. حالا دیگر سینمای ملی وجود ندارد. البته سینماگران و چهره‌های سرشناسی در فرانسه و اسپانیا و آلمان دارند کار می‌کنند؛ فیلمسازانی نظیر بسون، پولانسکی، و آزولوس. به شخصه کار کردن با فیلمسازان زن را خیلی دوست دارم.

بازیگری که همیشه آرزو داشتید با او هم‌بازی شوید؟
خیلی دوست داشتم کنار مارلون براندو در یک فیلم بازی کنم. مثلا در نقش رئیس هتل، وارد اتاق براندو شوم و به او بگویم: «در خدمتم آقا!»

Check Also

عباس کیارستمی؛ آبروی سینمای ایران

کیارستمی در کنار ‘جنگل بدون برگ’ عکس: پوریا ماهرویان پوریا ماهرویان بی‌بی‌سی عباس کیارستمی٬ فیلمساز سرشناس …