در ماه های پایانی سال 2015 دو فیلم با موضوع بنیان گذار کمپانی اپل به نمایش عمومی درمی آید که شاید به اندازه محصولات اپل شفافیت نداشته باشند!
به گزارش سرویس سینمای جهان کافه سینما، مستند آلکس گیبنیِ برنده اسکار(استیو جابز:مردی در ماشین) است. آیا جاروجنجال اخیری که مستند گیبنی به پا کرده بود را می دانید؟
جدیدترین مستند اوـشفاف سازی درباره فرقه ساینتولوژی بود.شاید شباهتی میان این دو مستند وجود نداشته باشد. اما هر دو به دنیایی می پردازند که برای خود کالت محسوب می شوند.علاقه مندان فیلم های مستند باید گیبنی و مضامین جنجالی مستندهای او را بشناسند: او درباره لنس آرمسترانگ (دروغ آرمسترانگ) جولین آسانز (ما رازها را می دزدیم: داستان ویکی لیکس) آثاری ساخته است. اینها چهره های محبوبی بودند که پس از مدتی از محبوبیت افتادند. شاید به همین دلیل گیبنی مجذوب آنان شد. او نشان می دهد که چطور قدرت فاسد می شود و قدرت مطلق کاملا فساد به بار می آورد.
گیبنی در مستندش دوگانگی شخصیت مردی را نشان می دهد که حاضر نیست برای حمایت کودکش 500 دلار بپردازد در حالی که کمپانی به ارزش 200 میلیون دلار دارد. گیبنی می گوید: «درک این موضوع برای من سخت بود. جابز دقیق بود. دقتش را روی محصولات خود گذاشته بود. او راهبی فاقد حس همدلی بود. به چیزهای دیگر اهمیت نمی داد. وظیفه اش تولید محصولات بی نظیر بود.»
گیبنی دلیل ساختن مستند جابز را چنین می گوید: «چرا مردم زیادی پس از مرگ جابز اشک ریختند؟ برای فردی که فقط درگیر تولید محصولاتی بود که نام خودش را روی آن گذاشته بود . چطور مرگ او همان جوی را ایجاد کرد که مرگ جان اف کندی یا پرنسس دایانا یا کرت کوبین ایجاد کرده بود؟»
مستند از چهار سپتامبر نمایش داده می شود.
به گزارش سرویس سینمای جهان کافه سینما، فیلم دوم که احتمالابیشتر درباره اش می دانید برگرفته از کتاب استیو جابز نوشته والتر ایسکاسون است. دنی بویل پس از کناره گیری دیوید فینچر آن را با نقش آفرینی میشاییل فاسبیندر در نقش جابز ساخته و فیلمنامه را آرون سورکین نوشته است. شاید هیجان انگیزترین نکته فیلم، بیش از هیجان تماشای یک فیلم جدید از دنی بویل و دیدن میشایل فاسبیندر در فیلمی از دنی بویل، تماشای فاسبیندر در حال ادای دیالوگ های آرون سورکین باشد. کیت وینسلت و ست روگن دیگر بازیگران فیلم هستند.
اما از قرار معلوم استیو جابز یک فیلم رایج زندگی نامه ای نخواهد بود. سورکین به تایم گفت: «داستان اورژینالی نیست، داستان خلاقانه ی نیست. درباره نحوه اختراع مکینتاش نیست فکر کردم مردم به تماشای فیلم خواهند رفت تا پسر کوچکی را همراه پدرش ببینند که به پنجره ی یک فروشگاه الکتریکی خیره می ماند. سپس موفقیت های زندگی جابز را خواهیم دید. فکر نمی کردم برای صرفا گفتن از دستاوردهای او نویسنده خوبی باشم.»
سورکین پارا فراتر نهاد و با دختر سورکین، لیزا برنان-جابز مصاحبه کرد که جابز در طول زندگی نه او را پذیرفت و نه به عنوان دخترش به رسمیت شناخت. اما یکی از کامپیوترهایش را به نام لیزا گذاشت. استیو جابز از رابطه لیزا و استیو، نقاط ضعف و شکست های او به عنوان یک انسان و شخصیت جذابش خواهد گفت. جابز حتی پس از مرگ نیز نامی جاویدان است. ولی شاید پس از تماشای این دو فیلم او را یک دانشمند دیوانه، یک دکتر فرانکشتاین بدانیم که هیولایی را خلق کرد که روی اش کنترلی نداشت. استیو جابز در جشنواره فیلم نیویورک نمایش داده می شود.
منبع: کافه سینما