حدود شصت سال از راهاندازی اولین تلویزیون خصوصی در ایران و نیم قرن از تاسیس “سازمان رادیو و تلویزیون ملی” میگذرد. بیش از ده سال از عمر این سازمان در دوران پهلوی سپری شد و در حدود چهار دهه گذشته با نام “صدا وسیمای جمهوری اسلامی” با فراز و نشیبهای فراوان همراه بود. استعفای اخیر رئیس سابق سازمان از جمله اتفاقات بیسابقه در صدا و سیما بود. این مطلب مروری است بر دورههای مختلف این سازمان و روسای آن از زمان تاسیس تا کنون.
حبیب الله ثابت (پاسال)
گفته میشود پیشنهاد راهاندازی تلویزیون در ایران برای اولین بار در سال ۱۳۳۵ مطرح و در همان سال رد شد. اما دو سال بعد مجلس پیشنهاد مشابه حبیبالله ثابت معروف به ثابت پاسال، سرمایهگذار و بازرگان بانفوذ را برای راهاندازی اولین تلویزیون خصوصی ایران پذیرفت.
روز یازدهم مهرماه همان سال نخستین فرستنده تلویزیونی ایران با پخش پیام محمدرضا پهلوی، شاه ایران راهاندازی شد و در همان روز اول حبیبالله ثابت از مخاطبان اغلب شگفتزدهاش خواست که کتبا و شفاها معایب و نقایص برنامهها را به او گوشزد کنند.
بر اساس مصوبه مجلس، تلویزیون آقای ثابت با نام “تلویزیون ایران” موظف بود مقررات و دستور اداره کل انتشارات و رادیو را رعایت کند. به عنوان مشوق او تا پنج سال از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی برای تلویزیونش معاف شد. تلویزیون پاسال پیش از تاسیس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران راه افتاد و تا اواسط دهه ۱۳۴۰ که فرستندهاش را به دولت فروخت، به صورت خصوصی اداره میشد.
رضا قطبی
رضا قطبی که اولین مدیر عامل رادیو تلویزیون ملی ایران در زمان پهلوی بود، میگوید کار تاسیس این رسانه در بهار سال ۱۳۴۵ در سازمان برنامه و بودجه و با همراهی افرادی مانند فرخ غفاری و سیروس هدایت آغاز شده است.
دو سال قبل از آن سازمان برنامه و بودجه یک گروه فرانسوی را مامور کرده بود که راهاندازی تلویزیون دولتی را در ایران بررسی کند. چهارم آبان سال ۱۳۴۵ و همزمان با سالروز تولد محمدرضا شاه پخش آزمایشی تلویزیون و از اول فروردین سال ۴۶ پخش دائمی آن با روزی سه ساعت برنامه آغاز شد.
رضا قطبی، با نام اصلی عبدالرضا متولد ۱۳۱۸، تحصیلکرده فرانسه و استاد ریاضی در دانشگاه آریامهر (شریف فعلی) بود. او پسردایی فرح دیبا بود و از کودکی با او بزرگ شده بود. علاوه بر ریاست رادیو تلویزیون، مدیرعامل سازمان جشن هنر شیراز بود که برگزاری جشن هنر را بر عهده داشت.
در زمان ریاست او بر تلویزیون، شبکه یک برنامههای تلویزیون ملی را پخش میکرد و شبکه دو در واقع ادامه کار “تلویزیون ایران” بود که در زمان ثابت پاسال تاسیس شد.
پیش از انقلاب برنامههای تفریحی و سرگرمی محور برنامهسازی تلویزیون ایران بود. علاوه بر برنامههای پرشمار موسیقی، سرمایهگذاری در فیلمهای سینمایی و ساخت سریال هم به ویژه در دهه ۱۳۵۰ در مرکز توجه قرار گرفت. سریالهایی مانند سلطان صاحبقران، دلیران تنگستان و دایی جان ناپلئون حاصل همین دوران است.
آقای قطبی شهریور ماه سال ۱۳۵۷ و همزمان با اعتصاب گسترده رادیو تلویزیون و روی کار آمدن دولت جعفر شریفامامی از کار برکنار شد و جای خود را به سیروس هدایت به عنوان کفیل ریاست سازمان و بعد از آن ناصرالدین شاهحسینی، نویسنده و روزنامهنگار، داد.
دورههای کوتاه ریاست و مدیریت سازمان در ماههای آخر حکومت پهلوی با مدیریت تورج فرازمند در دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری و بعد از آن ریاست کوتاه امیرمسعود برزین به پایان رسید.
رضا قطبی که گفته میشود پیام “من صدای انقلاب شما را شنیدم” را او برای شاه نوشته، بعد از انقلاب مدتی مخفیانه در تهران زندگی کرد و در نهایت به اروپا گریخت.
صادق قطبزاده
یک روز بعد از انقلاب، مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، صادق قطبزاده را به سرپرستی رئیس رسانه ملی منصوب کرد.
آقای قطبزاده که در آن زمان ۴۴ ساله بود سال ۱۳۳۷ برای تحصیل از ایران خارج شده بود. پنج سال بعد در عراق آیتالله خمینی را دید و فعالیتهایش را در کنار انقلابیون دیگری مانند مصطفی چمران و ابراهیم یزدی آغاز کرد.
او در فرانسه، آخرین مقصد بنیانگذار جمهوری اسلامی با او همراه شد و بعد از بیست سال ترک ایران، در پرواز تاریخی آیتالله خمینی و در کنار او به کشور بازگشت. علاوه بر سرپرستی تلویزیون عضو شواری انقلاب هم بود.
در سال ۱۳۵۸ شورای سرپرستی صدا و سیما که محمد خاتمی، حسن روحانی، بهزاد نبوی و علی لاریجانی از اعضای آن بودند، آقای قطبزاده را که تا آن زمان سرپرست و مدت کوتاهی مدیر عامل بود، به عنوان اولین رئیس رادیو تلویزیون در دوران جمهوری اسلامی انتخاب کردند.
او چند روز بعد از رسیدن به این مقام گفت که میخواهد صدای پابرهنهها باشد و سرود ای ایران را سرودی فاشیستی و رضاخانی خواند. آقای قطبزاده خطاب به کسانی که او را متهم به سانسور میکردند گفت که تسلیم “این گونه تهدیدهای احمقانه و مغرضانه” نخواهد شد. اما منتقدان او در میان انقلابیها و مخالفان کم نبودند.
در دوران کوتاه ریاست این سیاستمدار جنجالی بر رادیو تلویزیون، آیتالله خمینی از منتقدان جدی او بود. رهبر ایران یک بار در نامهای گلایهآمیز نوشت: “به آقای قطبزاده بگویید مگر شما الزام به مسایل اسلامی ندارید؟ مگر شما متعهد به قرآن نیستید؟ انقلاب ما انقلاب اسلامی است. چرا باید برنامههای خلاف اسلام از صدا و سیما پخش شود.”
صادق قطبزاده در آبان سال ۱۳۵۹ به دلیل شرکت در یک مناظره جنجالی تلویزیونی چند روزی بازداشت شد و شکست در رقابتهای ریاست جمهوری در همان سال باعث شد بیش از پیش از حکومت فاصله بگیرد. عمر سیاسی او در دوران بعد از انقلاب از عمر انقلابیگریاش بسیار کوتاه تر بود و در نهایت در فروردین ۱۳۶۱ به اتهام شرکت در توطئه برای کودتا بازداشت و پنج ماه بعد در زندان اوین اعدام شد.
علی اکبر محتشمیپور، عبدالله نوری و موسوی خوئینیها
بعد از پایان ریاست قطبزاده، رادیو تلویزیون تا مدتی زیر نظر شورای سرپرستی اداره میشد. در همین دوره بود که مناظرههای مشهور میان افراد و گروههای مختلف در تلویزیون آغاز شد. صادق قطبزاده که دیگر رئیس نبود خود در اولین مناظره حاضر شد و حرفهایی زد که به خاطر آن چند روز در اوین بازداشت بود.
بعد از این ماجرا علی اکبر محتشمیپور و عبدالله نوری به عنوان سرپرست موقت رادیو تلویزیون منصوب شدند. در دوران سرپرستی آنها که با آغاز جنگ عراق و ایران همزمان بود، مناظرههای تاریخی سالهای اول انقلاب با شرکت افرادی مانند محمد تقی مصباح یزدی، عبدالکریم سروش، محمد بهشتی و احسان طبری برگزار شد؛ مناظرههایی که هنوز هم بخشی از تاریخ ایدئولوژیک انقلاب ایران محسوب میشود.
تا تابستان ۱۳۶۲ مدیریت و سرپرستی سازمان بین افراد مختلف جابجا شد و مدتی هم محمد موسوی خوئینیها سرپرستی سازمان را بر عهده گرفت. او بعد از پایان دوران مسئولیتش در صدا و سیما در سال ۱۳۶۲وارد دستگاه قضائی کشور شد و به عنوان دادستان کل کشور معرفی شد.
در دوره مدیریتها و سرپرستیهای موقت بود که اعترافهای صادق قطبزاده و همینطور آیتالله محمدکاظم شریعتمداری از تلویزیون پخش شد.
محمد هاشمی
تیرماه سال ۱۳۶۲ رهبر ایران حکم مسئولیت محمد هاشمی را صادر کرد تا به نوشته خودش به اختلافهایی که باعث نگرانیاش شده بود پایان دهد. از این حکم پیداست که آقای هاشمی که خود در شورای صدا و سیما بوده با اعضای دیگر اختلاف داشته است. به گفته آقای هاشمی انتصابش به ریاست صدا و سیما به درخواست محمد خاتمی و توصیه برادرش، اکبر هاشمی رفسنجانی به او برای پذیرش این پست بوده است.
نیمه اول دوران ریاست آقای هاشمی همزمان بود با جنگ ایران و عراق و پوشش خبری و تبلیغاتی اخبار جبههها. در همین دوره است که برادر بزرگ به او پیشنهاد میکند که از پخش فیلمهای خارجی که زنان بیحجاب در آن هستند خودداری کند. برنامه های تفریحی کمابیش به برنامههایی مانند صبح جمعه با شما در رادیو و دیدنیها در تلویزیون محدود بود و برنامههای کودک این دوره که نوستالژی نسل دوم انقلاب را شکل میداد، مملو از کودکانی بود که مادرانشان را گم کرده بودند.
در زمان ریاست محمد هاشمی بود که اعترافات منجر به اعدام مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری پخش شد و غائله اوشین هم باعث شد آیت الله خمینی حکم اعدام دیگری را صادر کند.
در یک برنامه رادیویی در روز تولد دختر پیامبر اسلام، گزارشگر یک برنامه صبحگاهی از زنی در خیابان پرسید الگویش کیست و او در پاسخ گفت اوشین (شخصیت سریال ژاپنی محبوب آن زمان). یک روز بعد رهبر ایران در نامهای نوشت فردی که این مطلب را پخش کرده و دست اندر کاران برنامه تعزیر و اخراج شوند و فرد توهینکننده اگر قصد توهین داشته اعدام شود. این ماجرا بدون اعدام خاتمه یافت اما به نقطه عطفی در ریاست محمد هاشمی و درس عبرتی برای تمام مسئولان صدا و سیما تبدیل شد.
بعد از بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ اختیار انتصاب ریاست صدا و سیما به رهبر جمهوری اسلامی رسید. آقای هاشمی در همان سال و با حکم رهبر جدید مجددا به ریاست سازمان صدا و سیما رسید.
راهاندازی شبکه سه تلویزیون با محوریت برنامه های ورزشی و با هدف اصلی جذب جوانان در آذر ۱۳۷۲ و تنها چند ماه قبل از پایان ریاست آقای هاشمی، از مهمترین تحولات دوره تصدی او در سازمان بود.
در همان سال بود که برنامههای نوروز ۷۲ و پرواز ۵۷ برای اولین بار بعد از سالهای جنگ، قالب تازه و جسورانهای از نمایش طنز را وارد تلویزیون کرد که هنوز هم رد پای آن در برنامه سازی صدا و سیما دیده میشود.
علی لاریجانی
دو روز بعد از پانزدهمین سالگرد انقلاب اسلامی رهبر ایران علی لاریجانی را به خاطر برخورداری از “سوابق افتخارآمیز انقلابى و مسئولیتهاى دولتى و شناخت به تعهد و تقوا و تجربه فرهنگى و هنرى” رئیس صدا و سیما کرد.
ماموریت او بازنگری تشکیلات سازمان و تغییر آن برای سبک و کار آمد کردنش بود. همکاری با حوزه و دانشگاه، بهبود وضعیت اطلاعرسانی، استفاده از فارسی درست و رسا و پرهیز از پخش موسیقی مبتذل و نمایشهای بیمغز از جمله وظایفی بود که آیتالله خامنهای برای رئیس تازه در نظر گرفته بود.
اما شاید از همه مهمتر ماموریت مقابله با تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی بود که از همان سالها به ترجیعبند سخنان رهبر ایران تبدیل شد. آغاز کار آقای لاریجانی همزمان شد با پر شدن پشت بام ها از دیشهای ماهوارهای و رقابت و چالشی که تا امروز ادامه هم دارد.
سال اول ریاست علی لاریجانی با دوره دوم دولت سازندگی اکبر هاشمی رفسنجانی و شعار توسعه اقتصادی همراه شد. اما در حوزه سیاست که منتقدان حکومت از بسته شدن فضای بعد از جنگ نگران بودند، صدا وسیما در وظیفهاش به عنوان بلندگوی سیاستهای حکومت کارنامهای پربار از خود به جا گذاشت.
مجموعه برنامههای هویت در سال ۱۳۷۵و پخش اعتراف چهرههای زندانی منتقد در آن آه از نهاد مخالفان و منتقدان در آورد. در آستانه انتخابات سال ۷۶ صدا و سیما به تبلیغ علیه محمد خاتمی، نامزد ریاست جمهوری متهم شد و یک سال بعد در برنامه چراغ انگشت اتهام قتلهای زنجیرهای را به سوی دولت تازه بر سر کار آمده نشانه رفت؛ برنامهای که آقای لاریجانی را تا مدتی از نشستن در جلسات هیئت دولت محروم کرد.
پخش زنده دادگاه غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران در سال ۷۷ به یکی از جنجالیترین و پربینندهترین برنامههای تلویزیونی تبدیل شد.
در دور دوم ریاست آقای لاریجانی، اتفاقی بیسابقه افتاد. برای مخاطبان عادی صدا وسیما آنچه عجیب بود پخش تصاویر رقص در محل یک کنفرانس بود که از تلویزیون دولتی ایران پخش میشد. کنفرانس برلین نقطه عطف حمله به اصلاحطلبان در رسانه ملی بود. پخش چندین اعتراف دیگر و شیوه پوشش اخبار حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ صدا و سیما را در مرکز تنشهای سیاسی قرار داد.
در دوره آقای لاریجانی شبکههای تلویزیونی صدا و سیما در داخل و خارج افزایش یافت. شبکه بینالمللی جام جم برای ایرانیان خارج از کشور و شبکه عربی زبان العالم و همین طور سحر حاصل این دوره بودند. در داخل شبکه های چهار و پنج و خبر راه افتاد و شبکه قرآن برنامه هایش را به صورت آزمایشی آغاز کرد.
عزتالله ضرغامی
آیتالله خامنهای در حکم ریاست عزتالله ضرغامی در روز سوم خرداد ۱۳۸۳، از او خواست همان روند “ارتقا و پیشرفت چشمگیری” را که علی لاریجانی در صدا و سیما در پیش گرفته بود، دنبال کند.
عزتالله ضرغامی متولد ۱۳۳۸ در تهران با پیوندهایش با سپاه پاسداران شناخته میشد. او در دوران ریاستش پخش اعترافهای تلویزیونی را ادامه داد و بارها و بارها به جهتگیری سیاسی و حمایت از محافظهکاران متهم شد.
اولین سال ریاست او با آخرین سال ریاست جمهوری محمد خاتمی همزمان بود و بر خلاف رئیس جمهور اصلاحات که اقبال چندانی در همراهی صدا وسیما نداشت، محمود احمدینژاد، بعد از روی کار آمدن به “رئیس جمهور محبوب” سازمان تبدیل شد. پوشش اخبار انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و اعتراضهای بعد از آن را میتوان مهمترین ماموریت سیاسی و حکومتی آقای ضرغامی در صدا و سیما دانست؛ ماموریتی که هنوز هم برای مقابله با “فتنه” در جریان است.
دادگاههای گروهی متهمان وقایع انتخابات ۸۸ و پخش اعتراف بعضی از متهمان انتقادهای بیپاسخ فراوانی به دنبال داشت.
در دوران آقای ضرغامی مقابله با استفاده از دیشهای ماهوارهای و ایجاد اختلال روی امواج شبکههای خارجی به اوج خود رسید. همین رقابت بود که روسای سازمان را به فکر تاسیس شبکههای گوناگون از جمله کانالهای مذهبی و ساخت برنامههای “جذاب برای جوانان” انداخت. بخش خبری بیست و سی که به یکی از جنجالیترین برنامههای خبری صدا و سیما تبدیل شد، حاصل همین دوران بود.
در همین دوره شبکه پرستیوی، شبکه انگلیسی زبان صدا و سیما و همین طور هیسپان تیوی، شبکه اسپانیایی زبان آن راه افتاد.
حدود یک سال از دوره ریاست آقای ضرغامی با ریاست جمهوری حسن روحانی همزمان بود اما در همین مدت نسبتا کوتاه بارها تنش و اختلاف میان دولت و تلویزیون خبرساز شد.
محمد سرافراز
نام محمد سرافراز بیش از آن که با دوران کوتاه مدیریتش در صدا و سیما شناخته شود، با استعفای کم سابقهاش به یاد خواهد ماند.
در دوره مدیریت ۱۸ ماهه معاونت سابق برون مرزی صدا و سیما بر سازمان، حرف و حدیث و تنش و جنجال کم نبود. اما آن چه با دوره های پیشین تفاوت داشت رودروریی مستقیم رئیس صدا وسیما با نهادهای امنیتی بود.
پانزده ماه از ریاست آقای سرافراز نگذشته بود که خروج شهرزاد میرقلیخان، بازرس ویژه او در سازمان خبرساز شد. خانم میرقلیخان که مدتی هم در آمریکا زندانی بود، گفت که تحت فشار ماموران اطلاعات سپاه مجبور به ترک ایران شده است. آقای سرافراز زبان به انتقاد از “یک نهاد امنیتی” گشود و افرادی با سابقه امنیتی را متهم به عملیات روانی علیه صدا و سیما کرد.
از همان زمان بود که شایعه کنارهگیری یا برکناری آقای سرافراز قوت گرفت. اما این تنها دردسر آقای سرافراز دردوران مدیریتش نبود.
تغییر گسترده مدیران میانی و واکنشها به آن، برنامههای پرحاشیهای که با اعتراضهای خیابانی در شهرهای مختلف روبرو شد و همین طور اتهام آزار جنسی به مدیران پرستیوی از دیگر دردسرهای او بود.
مدیران تازه از همان ابتدای کار مشکل بحران بودجه در صدا و سیما را رسانهای کردند و چند شبکه را که در دوران عزتالله ضرغامی تاسیس شده بود، تعطیل کردند. این اقدامات صدای رئیس سابق را درآورد. در پاسخ به انتقاد آقای ضرغامی یکی از مدیران سازمان در نامهای به او “وضعیت اسفبار” سازمان و کمبود بودجه را نتیجه مدیریت سابق سازمان دانست.
تنش دولت و صدا و سیما به خصوص درباره پوشش اخبار توافق هستهای هم مزید بر علت بود.
بالاخره شایعات کنارهگیری آقای سرافراز در روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ با حکم آیتالله خامنهای برای ریاست علی عسگری به واقعیت پیوست؛ هر چند که دلیل رسمی کنارهگیری او هرگز اعلام نشد.
منبع: بی بی سی