آداب و رسوم و آیین های نمایشی ازدواج در ایل بختیاری
بختیاریها در ازدواج جوانان این جشن را با مراسم و آیینهای زیبا و نمایشی برپا میدارند تا در این برگزاری در كنار همتباران خود آنچه ماندگارتر را در ذهن به صورتی نمایشی ثبت نمایند.
ازدواج دارای خصوصیات و آداب و رسومی است كه در هر جا و هر قومی ممكن است متفاوت باشد.
در ایل بختیاری ازدواج به پنج صورت انجام میشود.
1. ازدواج نافبرون
2. ازدواج گا به گا
3. ازدواج فامیلی
4. ازدواج همبری
5. ازدواج خون بس (خینبرونxinburu)
1. ازدواج نافبرون: در میان ایل بختیاری رسم بر این بوده است كه هرگاه دختری و پسری در زمانی نزدیك به هم متولد گردند، اولیا این كودكان از همان بدو تولد تصمیم میگیرند، تا بندناف نوزاد را به نام پسری كه او نیز تازه دیده به جهان گشوده و یا كمی از وی بزرگتر است میبریدند، به این نیت كه به هنگام بلوغ این دو كودك با هم ازدواج نمایند، یعنی عملاً سرنوشت آتی این دختر و پسر از همان ابتدا به دست والدین آنها رقم میخورد، و این باور در دوره كودكی، تا نوجوانی و جوانی در آنان پدید آمده بود كه این دو به هم تعلق دارند.
2. ازدواج گا به گا: ازدواج گا به گا در میان ایل بختیاری برخی مواقع وجود داشته است، درمیان خانواده دختر و پسر مجرد و جوانی وجود داشت، بنا به تمایل طرفین، داماد خواهر خود را به عقد برادر همسر میدهد.
3. ازدواج فامیلی: یكی از ریشهدارترین و پرجمعیتترین ازدواج در ایل بختیاری به شمار میرود، گستردگی این نوع ازدواج زبانزد خاص و عام است، شدت این ازدواج فامیلی به حدی بوده كه هرگاه در خانوادهای پسر جوانی كه هنگام ازدواج او فرامیرسید و یكی از دختران عمو، عمه، خاله، دایی، و یا دیگر افراد فامیل نزدیك مجرد بود، حق نداشت به خواستگاری دختر بیگانهای برود زیرا عمل او توهین به خانوادههای دختردار آن فامیل محسوب میشد و چنین عملی را سنتشكنی میدانستند و آن را مورد نكوهش قرار میدادند.
بنابراین هرگاه چنین جوانانی قصد پیوند زناشویی را میداشتند، نخست میباید به خواستگاری یكی از دختران فامیل نزدیك خود میرفتند و اگر درخواست آنان مورد موافقت قرار نمیگرفت آنگاه حق داشتند تا از میان دختران غیر فامیل، همسر آینده خویش را برگزینند، زیرا معتقد بودند كه با ازدواجهای فامیلی، پیوند خانوادگی آنها پیوسته مستحكم و استوار باقی خواهد ماند و فاصلهای بین آنان ایجاد نمیشود.
از سویی فرزندان اینگونه خویشاوندیها از لحاظ ژنتیكی، اجتماعی و فیزیكی از طبقه پایینتری نخواهند بود، تا نسلهای بعدی دچار تزلزل شوند. این شیوه ازدواج صرفنظر از پارهای تغییرات جزئی همچنان پابرجا مانده است و هنوز هم در بسیاری از خانوادهها رعایت میشود. و اگر از لحاظ ژنتیكی مشكلی نداشته باشند قدر مسلم آن است كه در پایداری اتحاد و همبستگی بین طایفه و فامیل مؤثر خواهد بود.
4. ازدواج همبری بودن: در ازدواج همبری اگر شخص موردنظر از دوران كودكی و یا نوجوانی نزد خانوادهای مشغول كار میشد، شخص صاحبخانه این فرد موردنظر را به عنوان شریك یا هم بر قبول میكرد به گونهای كه او را در تمام اموال خود همانند فرزندانش شریك بداند و چنانچه شخص موردنظر از دختر صاحبخانه خواستگاری كند، صاحبخانه دختر خود را بدون اینكه از فرد موردنظر (داماد) شیربها و یا مهریه بگیرد به عقد او درمیآورد بدون گرفتن هیچ وجه مادی، و علتش این است كه دو نفر یكدیگر را قبول دارند و به عنوان رفیق و شریك یكدیگرند.
5. ازدواج خونبس: بختیاریها با تكیه بر باور و خلق و خوی خویش كمتر ظلم و فشار را تحمل میكنند. چنانچه اجحافی در حق آنان روا میشد، در صدد انتقام برمیآمدند و با بروز هرگونه تنشی ممكن بود نزاعی میان دو طایفه یا دو خانواده به وجود آید و كسی كشته شود، كه در نتیجه یك نفر از خانواده مقتول به انتقام برمیخواست و اگر میانجیگری اشخاص خيّر و بزرگان ایل نمیبود، این كشت و كشتار همچنان تداوم مییافت، اما دخالت بزرگان طایفههای دیگر باعث میشد تا جلو هرگونه خونریزی دیگری نیز گرفته شود و برای اینكه بتوانند ضمن پیشگیری از هرگونه اقدام انتقامجویانه زمینه تفاهم نسبی را نیز فراهم آورند، نخست با بزرگان دو طایفه وارد مذاكره شده و آنگاه با فروكش كردن موضوع نزاع، برای اینكه بتوانند هر چه بیشتر دو طایفه را به هم نزدیكتر نمایند، پیوندی خونی بین آنان برقرار میكردند.
در صورت بخشش از طرف خانواده مقتول، دختر یكی از بستگان نزدیك قاتل را به عقد و ازدواج پسر یا شخصی از خانواده مقتول درمیآوردند، تا بدینوسیله از هرگونه تنش و ستیز بعدی پیشگیری كرده باشند و جلو هرگونه خونریزی مجدد را بگیرند كه به آن (خینبرون) نیز میگویند.
اینگونه ازدواجها در میان بختیاریها ضربالمثل شدهاند و هر از گاهی كه نزاعی و یا حتی برخورد لفظی بین زن و شوهری به وجود میآمد، خانواده زن میگویند: «مگر دخترمان جای خون آمده است، كه اینگونه با او رفتار میكنید.»
1. زونگشون
زونگشون یا بله گفتن با هدیه دادن به پدر و دختر توسط اقوام داماد همراه است. این هدیه به معنی آن است كه قبول كرده تا پیرامون خواستگاری از دخترش صحبت كنند. چنین هدیهای معمولاً یك رأس قاطر و یا تفنگ و یا چیزی مشابه است كه سرانجام پس از عروسی به عروس (بویگ6) بخشیده میشود، پس از بله گفتن، پارچه لباس را به عنوان هدیه به دختر میدهند كه به آن بلهبرون میگویند.
2. دسبوسون
دستبوسون و یا شیرینی خورون، پس از آنكه خانواده داماد اجازه صحبت كردن از سوی خانواده دختر را یافتند، با هماهنگی قبلی روز و ساعت نیكی را برمیگزینند تا با آمادگی كامل و به همراه افراد فامیل و طایفه و عدهای از بزرگان سواره و پیاده با نواختن ساز و دهل و به همراه داشتن چندین رأس گوسفند و سایر وسایل پذیرایی كه كاملاً به عهده داماد است به سوی خانه پدر عروس رهسپار میشوند و بیشتر اوقات گوسفندان پیشاپیش توسط یكی از جوانان فامیل داماد فرستاده میشوند.
در طول این راه خانواده داماد و همراهان به سواربازی و شلیك تیرهای هوایی و شادیكنان و خواندن آوازی به نام دوالالی كه نوعی سرود و آهنگ شادی است و در مواقعی هم همراه با كل و گاله زنان و مردان جوان ایل كه منظره بسیار بدیع و خاطرهانگیزی را در ذهنها تجسم میكند، میپردازند و پس از رسیدن به نزدیكی خانه پدر عروس از آنان استقبال به عمل میآورند، سپس پدر داماد و عروس بعد از تعارفاتی چند وارد مذاكره شده و با هر یك از نزدیكان خود به شور مینشینند و پس از تبادلنظر پیرامون مسائل مادی از قبیل حق شیر (شیربها) و پشت قباله (مهریه) مباحثی مطرح و سرانجام و با وساطت بزرگان و ریشسفیدان طایفه، طبق سنت به توافق میرسیدند.
البته در مورد شیربها (حق شیر) غالباً گوسفند و اسب و قاطر و گاو و غیره… و بعضی مواقع علاوه بر وجه نقدی ملك و باغ نیز به عنوان پشت قباله (مهریه) مطرح میشده، ولی مبلغ مورد توافق نهایتاً با توجه به مقتضیات زمان بسیار ناچیز بود، اما میزان حق شیر صرفاً بستگی به چشم و همچشمی و دور و نزدیكی فامیل داشت. اگر طرفین از دو طایفه بودند، بدیهی است كه مبلغ مورد توافق و یا تعداد گوسفندان و حیواناتی كه بابت (شیربها) در نظر گرفته میشد، رقم قابل ملاحظهای را تشكیل میداد و بعد از توافق نهایی، حاضران دست پدر عروس را میبوسیدند و به همین منظور این مرحله را (دستبوسون) میگفتند.
پس از نوشتن صورتمجلس و رد و بدل شدن وجوه مورد توافق صورت مجلس و شناسنامه دختر را تا هنگام عروسی پیش یك نفر كه از سوی طرفین به عنوان معتمد انتخاب میشد، میگذاشتند، سپس با حضور افراد ذینفع و در موعد مقرر تحویل داده میشد، در طول نامزدی هرگاه داماد جهت سركشی و احوالپرسی به خانه نامزد (عروس) عزیمت میكرد، هدایایی از قبیل سكههای نقره و گاهی طلا و پارچه و یا روسری به همراه میبرد، اگر پیش از عروسی مصادف با عید نوروز میشد مادر و خواهر داماد غذایی از برنج و گوشت و غیره تحت عنوان (آش عیدی) به خانه عروس میبردند.
پس از آمادگی داماد و تبادلنظر لازم و هماهنگی با خانواده عروس و تدارك نسبتاً وسیع، داماد و یا برادر او در بین طایفههایی كه به نوعی با آنها بستگی دارند میروند و به جمعآوری (باراوزی) buruzi میپردازند، مردم نیز گوسفند و بز و غیره را به او به عنوان هدیه میدهند، از این رو گوسفندان عروسی و گاهی خیلی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم میشود، این امر باعث میشد تا در آغاز زندگی مشترك با فشار بار مالی مواجه نشوند، و این یكی از سنتهای حسنه و كمنظیری است كه در این ایل پایدار مانده و جزئی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آنان محسوب میشود.
در این هنگام با جمع شدن افراد فامیل و طایفههای وابسته سوار و پیاده زن و مرد همراه با ساز و دهل، در حالی كه گوسفندان (بار اوزی) و سایر بار و بنهای كه تهیه شده توسط چند نفر جوان پیشاپیش روانه خانه پدر عروس میكنند، بعد از صرف غذا و سایر مراحل و در هنگام بازگشت یك تكه قند و یا شاخه نباتی به رسم شیرنی زندگی توسط بردار عروس به كمر او بسته میشود، آنگاه او را بر مادیانی اصیل سوار میكنند و در حالی كه چادر سفیدی بر سر دارد و دستمالی (روسری) كه از جنس حریر یا ابریشم بر روی سرش میاندازند كه به آن (سرانداز) یا (ریبرقه) میگویند تا صورت او را هم بپوشانند آنگاه پسربچه خردسالی را بر ترك او سوار كرده به نیت اینكه ثمره ازدواج و فرزند اولش پسر شود به سمت خانه داماد حركت میكنند.
در بین راه چوپانانی كه در مسیر حركت عروس و همراهان قرار دارند با آوردن قوچ گله جلو عروس را میگیرند، به این منظور كه فرزند اول پسر شود و در این رهگذر داماد و یا یكی از بستگان او هدیهای كه غالباً وجه نقد میباشد به آورنده قوچ میدهند و اگر مسافت طولانی باشد، ممكن است این عمل چندین بار تكرار شود و هر بار به آورنده قوچ گله و یا گاو نر هدیهای از سوی داماد و یا همراهان نزدیك به او داده شود.
به هنگام رسیدن به خانه داماد، عروس وارد خانه نمیشود، زیرا مرحله گرزنون فرا رسیده و بدون دریافت هدیه از سوی داماد و یا پدر او وارد خانه وی نمیشود، پس از دریافت هدیه و ورود به خانه، مرحله قربانی كردن گوسفند فرامیرسد از این رو یك رأس گوسفند را كه قبلاً به منظور قربانی كردن در پیش پای عروس آماده كردهاند، سر میبرند و كفش عروس را به خون آن آغشته میكنند.
پس از صرف شام و یا ناهار و پذیرایی از مدعوین وقت روگشون فرا میرسد، و اكثریت دعوتشدگان بنا به سنت و توانایی خویش مبلغی را به عنوان هدیه به عروس میدهند (در بختیاری به این هدیه یوزی yuzi میگویند) در عوض اگر هدیهدهنده مرد باشد از سوی عروس یك جفت جوراب و یك عدد دستمال مردانه متقابلا به وی هدیه داده میشود و اما اگر هدیه دهنده زن باشد یا دختر باشد جوراب و روسری زنانه داده میشود.
پس از شب زفاف از سوی خانواده عروس غذایی تدارك دیده میشود تا به خانه داماد ببرند و در آنجا صرف شود كه به آن آش دم بردگونی گویند.
3. پاگشون
چند روز پس از مراسم عروسی، فامیل عروس و داماد آنها را به صرف نهار یا شام دعوت میكنند و هدیهای نیز به فراخور توانایی به آنان داده میشود. كه به این كار پاگشون میگویند.
4. جهیزیه
علاوه بر مقدار وسایل زنانه و سایر لوازم، از سوی پدر دختر معمولاً یك رأس قاطر ماده و یا مادیان اصیل جهت سواری دختر به وی داده میشود. همچنین یك رأس ماده گاو به منظور استفاده از شیر آن و یك عدد باده (بادیه) مسی جهت حمام كردن به عروس داده میشود.
در مراسم عروسی بختیاری همزمان با شب عروسی مراسم رقصهای متنوعی اجرا میشود، كه شكل و اجرا آن از ویژگیهای نمایشی زیبایی برخوردار است.
ایل بختیاری دارای مراسم رقص های متنوعی می باشند.
1. دستمالبازی (دسمالبوزی dasmal buzi)
در این رقص زنان و دختران و مردان در یك دایره قرار میگیرند و با دو دستمال حركات زیبای رقص پا و رقص دستمال را اجرا میكنند. كه همزمان آهنگ دستمالبازی نواخته میشود.
در مراسم عروسی زن و مرد به طور گروهی با هم میرقصند و با اینكه قید و بند حجاب كاملاً در این منطقه وجود دارد (البته برای غریبهها)، در مراسم شادمانی شركت آنها در رقصهای گروهی مجاز است و میتوانند دست در دست دیگر رقصندگان با آهنگ ساز و دهل برقصند.
رقص محلی زنان در این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباسهای رنگارنگ و زیورآلات مخصوص، در رقص دستمال شركت میكنند. دو عدد دستمال در دو دست خود میگیرند و با تكان دادن دست و پا و جلو و عقب رفتن، در محیط دایره فرضی میرقصند، در حالی كه تماشاگران آنها را در بر گرفتهاند هر كه قدرت تحمل رقص بیشتری را داشته باشد، مورد تشویق تماشاچیان قرار میگیرد.
رقص آرام
در این نوع رقص، رقصندگان سه قدم به طور ضربی به جلو برمیدارند و دو قدم به عقب بر میگردند و این حركات طوری تنظیم شده است كه از دایره منظم رقص خارج نمیشوند، ریتم این نوع رقص به نسبت رقصهای دیگر بختیاری آرام است.
رقص تند
در این نوع رقص نیز حركات پاها مثل رقص آرام است با این تفاوت كه رقص ریتم تندی دارد. اجراكنندگان رقص دستمالها راتندتند به دور سر میچرخانند و روی شانهها میاندازند. گامها نیز به صورت تند به طرف جلو برداشته میشوند ولی رقصندگان به عقب برنمیگردند.
رقص مجسمه
این رقص با آهنگ ساز اجرا میشود. هروقت كه نوای ساز قطع میشود، رقصكننده نیز در همان حال و به آن حالی كه آخرین لحظه آهنگ بوده، در جای خود میایستد و تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حركتی انجام دهد. مهارت رقصنده در حالتی مشخص میشود كه بتواند به موقع توقف كند و به موقع حركت نماید.
2. سواربازی
در میان راه و به هنگام مراجعت به خانه داماد، در حالی كه با تیراندازی از سوی سواران فامیل بدرقه میشوند، پس از طی مسافتی همسو بانواختن ساز و دهل و خواندن آواز (دواللی) توسط زنان و كل و گاله و شلیك تیرهای هوایی، سواركاران به سواربازی و هنرنمایی میپردازند و داماد در حالی كه بر اسبی تیزرو و چابك سوار است با یك حركت چست و چالاك ریبرقه (سرانداز) عروس را ربوده و با جست و خیز چشمگیری فرار كرده و بقیه سواركاران همراه، وی را تعقیب میكنند تا شاید بتوانند سرانداز را از وی بگیرند و چنانچه فردی موفق شد كه دستمال (سرانداز) را از داماد بگیرد. مجدداً همگی فرد گیرنده را دنبال میكنند و همین وضع تا منزلگاه داماد ادامه دارد.
3. نیزهبازی
مردان در میدان بزرگی همراه با اسبهای تنومند خود جمع میشوند و هر كدام برای خود نیزهای فراهم میكنند و تعدادی تخته خیسشده را به یك اندازه در صفوف حركت سواركاری قرار میدهند به صورتی كه هر سواركار بتواند با نیزه به آن تختهها ضربه زده و آنها را همراه خود ببرد و هر سواركاری كه بتواند تعداد بیشتری از تختهها را جمعآوری كند، لقب بهترین سواركار را میگیرد و در طی این كار مردم و خصوصاً زنان با كل و گاله آنها را مورد تشویق قرار میدهند. در ابتدا و قبل از شروع مسابقه هم سواركاران به حركات انفرادی پرداخته و هنر سواركاری خود را نمایش میدهند. در طول كار نوازنده دهل قطعه مخصوص نیزهبازی را مینوازد كه این كار بر زیبایی كار سواركاران میافزاید.
چوبازی یکی از آیین های نمایشی در ایل بختیاری می باشد.
4ـ چوبازی یا تركه بازی
برای چوببازی دو چوب مختلف، نازك و ضخیم استفاده میشود. تركه ، چوب نازكی از جنس درخت انار، بید و توت كه آن را از شب قبل از شاخه جدا كرده و در آب میخیسانند تا دیرتر بشكند. درك چوب بلند و محكمی از چوب بلوط است كه برای دفاع و دفع یورش حملهكننده از آن استفاده میشود.
ابتدا نوازنده كرنا مینوازد، همة جوانان و علاقهمندان به شكل دایرهای به دور هم جمع میشوند و با هلهله و كفزدن مجلس را پر از شور میكنند و سپس دهل كرنا را همراهی میكند و با آمدن دو داوطلب كار شروع میشود. مهاجم تركه را در دست میگیرد و مدافع درك را در دست میگیرد. ابتدا هر دو در حالی كه چوبها را بالای سر و گاهی روی شانه قرار داده به رقصی در درون دایره دست میزنند كه شبیه به مهمان رقص پا در دستمالبازی است.
با آغاز كار مهاجم با صدای هو (كه به معنای حاضری) سعی در حمله و زدن قوزك پای مدافع را دارد و مدافع با صدای بیو (به معنای آمادهام) سعی در دفاع دارد، كه این لحظه حمله و دفاع نقطه اوج رقص آنها است و در هر صورت چه موفق شود یا نشود چوبها را با هم عوض كرده و این با مهاجم مدافع و مدافع مهاجم میشود و این رقص نمایشی با نفرات جدید ادامه مییابد.
منبع:seemorgh.com