فلسفه اینکه می گویند جغد پرنده شومی است چیست؟
در باورهای اجتماعی ایران زمین غالب دیدگاه ها در ارتباط با جغد منفی و امیخته با خرافه است بدین سبب به دیدن جغد وی را با سنگ مورد هدف قرار داده و وی را بد شگون میدانند .به عنوان مثال در نقاطی از گیلان شنیدن صدای جغد نشان از رسیدن خبری نا مبارک و نا میمون دارد به همین علت با ایجاد صدا و راندن وی سعی بر دور کردن صدا از خانه دارند ،گاها چوب نیم سوخته ای را به سمت وی پرتاب میکنند و بلند میگویند (اتش از من ،گوشت از قصاب) اگر جغد رو به قبله پرواز کرد بلا دفع میشود اما در غیر این صورت صاحبخانه باید صدقه دهد و انفاق کند و ……..تا بلا رفع شود . در ارتباط با صدای جغد نیز این باور وجود دارد که اگر جغد گریه کند ،خوش است و اگر خنده کند بد یمن و با شنیدن صدای وی میگویند (میمنت خانم،خوش امدی) شاید بد نباشد قیاس کنیم منزلت جغد را در اوستا و ایین باستان ایران را ، با باورهای امروزه اجتماعی در باره شومی جغد که شور بختانه سینه به سینه نقل میشود، در جایی که از وی به نام اشوزشت یاد میگردد و فراری دهنده دیوها و نام وی به معنی دوست داشتن و دوستدار راستی اورده شده وحکایاتی که در ارتباط با به وجود امدن وی از ناخن و کلام اوستا در زبان وی وجود دارد و چهره داریوش دوم با تاجی قلم خورده به نقشی از بوف و……
در متن های کهن باستانی جغد را “هو مورو” می خواندند. یعنی پرنده دانا. حتما بیاد دارید که در کتابهای قصه نیز این پرنده عینک به چشم دارد و به بقیه حیوانات پند و اندرز می دهد.
اما شومی جغد بعد از ورود اعراب به ایران بر سر زبان ها افتاد چون غذای این پرنده مار و مارمولک و موش بود، در واقع غذای اعراب آن دوران را میل می کرد و اعراب آن را پرنده ای شوم می دانستند چرا که غذای آنها را می خورد.
در کتاب اوستا از جغد با نام اشوزشت یاد شده و وی را فراری دهنده دیوها و پلیدیها خوانده اند یا در نسخی دیگر وی را به بهمن مرغ و مرغ زوبره و هومن مرغ و شب اویز(مرغ شب ) خوانده اند و به خواص دارویی وی بارها اشارت کرده اند مانند :فراری دهنده مار و افعی -خون با روغن به جهت دوای افت – زهره با خاکستر به جهت شب ادراری -دل و جگر به جهت قولنج – خوردن چشم به واسطه افزونی قدرت بینایی در شب، خوردن تخم و شراب به واسطه ترک شرابخواری یا به نقل از کلیله و دمنه بردن ان به نبرد به واسطه زیادی قدرت و توان و …