در طول تاريخ دلفينها همواره نماد شادي، آزادي، هيجان و به خصوص عشق بدون قيد و شرط بودهاند: دلفينهاي مهربان هميشه بدون هيچ چشم داشتي به انسان عشق ورزيدهاند.
و شايد همين ويژگي بوده است كه همواره انسانها را به سوي آنها جذب كرده و شيفته خود كرده است. جالب است بدانيد تاكنون هيچ حيواني نتوانسته مثل دلفينها با انسانها ارتباط برقرار كرده و اينگونه وارد دنياي آنها شود.
دلفينها حقيقتا موجوداتي شگفتانگيز هستند. اين مساله را كساني كه تجربه شنا كردن با دلفينها را داشتهاند، كاملا تاييد ميكنند. چشمهاي مهربان و چهره هميشه خندان اين حيوانات بازيگوش و دوستداشتني چيزي نيست كه به اين راحتي از ياد برود. دلفينها به شيوه خاص خود كه به نوعي براي ما ناشناخته است باعث ارتقاي سطح انرژي رواني انسانها ميشوند. داستانهاي واقعي بيشماري در مورد دلفينهايي كه در تشخيص يا درمان بيماريهاي انسانها به آنها كمك كردهاند و يا انسانهايي را از غرق شدن نجات دادهاند، وجود دارد. بد نيست در همين ابتدا نگاهي به يكي از اين داستانهاي شگفتانگيز بيندازيم:
داستان در مورد مرد جواني است كه عادت داشت هر روز با يك دلفين شنا كند و رابطهاي صميمانه بين آنها شكل گرفته بود. روزي همين دلفين با دمش شروع به ضربه زدن به شانه مرد كرد. مرد اعتنايي به اين كار او نكرد اما دلفين ضربات سنگينتري به شانه مرد وارد كرد به طوري كه دندههايش شكست. مرد جوان فورا به بيمارستان رسانده شد و تحت درمان قرار گرفت … و عكسبرداري با اشعه ايكس شروع شكلگيري يك غده را در ريه مرد نشان داد كه در غير اين صورت به هيچ وجه قابل تشخيص نبود.
گفته ميشود سيستم ردياب صوتي دلفينها شباهت زيادي با سيستم فراصوتي دارد كه براي تشخيص بيماريها مورد استفاده قرار ميگيرد. دلفينها صداهايي را توليد ميكنند كه ميتواند از بافت نرم عبور كند و اطلاعات بدن ما را براي پردازش به مغز دلفين بازگرداند و به اين صورت درون بدن ما را ببينند و در صورت وجود هرگونه بافت ناهنجار مانند تومور آن را تشخيص دهند.
دلفينها علاوه بر اين داراي قابليتي اسرارآميز در درمان بيماريهاي رواني و به ويژه انواع افسردگي هستند. تعداد بيشماري از افرادي كه دچار درجات مختلف افسردگي بودهاند پس از ساعتي شنا كردن با اين شناگران پرمهر احساسي كاملا متفاوت را تجربه كردهاند و حتي افسردگي خود را كاملا به دست فراموشي سپردهاند. در حال حاضر در بسياري از نقاط جهان مراكز درماني وجود دارد كه در آن افراد ميتوانند با شنا كردن همراه دلفينها و يا حتي به سادگي با گوش سپردن به امواج صوتي شفابخش آنها گاهي براي هميشه با بيماري خود خداحافظي كنند. “ديويد لويد” در مقاله خود با عنوان “قدرت شفابخشي دلفينها” مينويسد:
“من خود تاثير احساسي و روحبخش شنا كردن با دلفينها را تجربه كردهام. در آن زمان وضعيت روحي خوبي نداشتم. احساس افسردگي ميكردم، شغلم را از دست داده بودم و در يك رابطه شكست خورده بودم. من داستانهاي دلفيني در ساحل جنوب غربي ايرلند را شنيده بودم و با كنجكاوي و حسي از ترديد راهي آنجا شدم. اتفاقا ايجاد رابطه نزديك با اين دلفين تبديل به رويدادي فراموش نشدني در زندگي من شد. دلفين براي خوشامدگويي به سمت من آمد و باراني از “صداهاي ردياب انعكاسي” خود را بر سر من ريخت (نوعي ردياب صوتي طبيعي كه دلفين را قادر ميسازد در آبهاي كدر و تاريك يا فواصل دور قادر به ديدن باشد و يا داخل بدن موجودات زنده ديگر را ببيند). اين صداها و نيز ارتباط چشم در چشم ما باعث شد احساس كنم كه واقعا ديده ميشوم، توجهي بدون قيد و شرط. بعد از اين، هنگامي كه به سمت ساحل در حال شنا بودم، حس ميكردم رنجي از اعماق وجودم به بيرون فوران كرده است … رنجي عظيم كه با شدت در حال بيرون ريختن بود. من نوعي رهايي را تجربه كردم و از اين احساسات خلاص شدم. در هنگام بازگشت به خانه خودم را در حال برنامهريزي براي آينده يافتم. براي كارم و براي تغيير دكوراسيون منزلم. حقيقتا چيزي در درون من تغيير كرده بود.”
محققان با سنجش امواج مغز انسان پس از ارتباط و تماس نزديك با دلفينها دريافتند اين ارتباط باعث ايجاد حالت ذهني آلفا در آنها ميشود كه ميتواند در تقويت سيستم ايمني نقش موثري داشته باشد. برخي محققان نيروي معجزهمانند دلفينها در شفابخشي را مربوط به شادي و شيطنتها و انرژي مثبت بيپايان آنها دانستهاند. تاثير شادي و نشاط در درمان انواع بيماريها و به خصوص ناراحتيهاي رواني نيز بر هيچ كس پوشيده نيست.
دلفينها به خصوص به كودكان توجه خاصي نشان ميدهند و در درمان بيماريهايي مثل اوتيسم و ناشنوايي و گنگي در بسياري موارد باعث بهبود وضعيت كودكان شدهاند. اين نوع درمانها در مراكز درماني خاص با مربياني كه دلفينها را تعليم ميدهند، رواج دارد. براي مثال خبري در سال 1998 مبني بر اينكه پسري 8 ساله از آسيب مغزي از زمان تولد رنج ميبرد، انتشار يافت كه پس از شنا كردن با يك دلفين توانسته بود براي اولين بار حرف بزند. البته اين كودك تنها مورد درمان شده به شيوه “دلفين درماني” نبوده است. در هر يك از اين مراكز تعداد روز افزون كودكان با اين روش تحت درمان قرار ميگيرند و با افزايش دانش انسان در اين زمينه بر ميزان و كيفيت اين درمان نيز افزوده ميشود.
بسياري از دانشمندان اين تاثير را ناشي از امواج فراصوتي در صداي دلفينها ميدانند كه باعث انگيزش پايانههاي عصبي خاص در گوش و همچنين در مغز ميشود. آنها معتقدند كودكان ناشنوا در هنگام گوش دادن به صداي دلفينها با امواج صوتي متفاوتي مواجه هستند كه همين ميتواند به شنوايي آنها كمك كند.
با همه اين اوصاف قدرت شفابخشي دلفينها همواره فراتر از آن بوده كه علم بتواند توضيحي براي آن ارايه دهد. با اين حال اين خصوصيت از سالها و حتي قرنها پيش براي انسان شناخته شده است: گفته ميشود از همان زماني كه انسان براي اولين بار قدم به دنياي اسرارآميز درياها گذاشت دلفينها دوست به حساب ميآمدهاند: در كتابها و افسانههاي باستان در سر تا سر جهان دلفينها نماد عشق و محبت بوده و به كمك انسانهايي كه در حال غرق شدن بودند، آمدهاند. نمونهاي از آن در داستان اديسه ديده ميشود: جايي كه پسر اديسه توسط يك دلفين از غرق شدن نجات پيدا ميكند و اديسه نيز تصوير يك دلفين را روي حلقه و سپر خود حكاكي ميكند تا قدرداني خود را به اين حيوان نشان دهد. اما اينها فقط يك افسانه نيست بلكه واقعيتي است كه امروزه نيز بارها و بارها مشاهده شده و چه بسا اين افسانهها نيز ريشه در واقعياتي در زمان خود داشتهاند.
داستان قديمي ديگري نيز در مورد پسر بچهاي وجود دارد كه با يك دلفين وحشي به مدت طولاني دوست بود و به گفته اهالي منطقه روزها به همراه او در دريا شنا ميكرد. تا اينكه روزي كه پسرك به خانه برميگشت دلفين مسير زيادي را در خشكي به دنبال او آمد و از آنجا كه كسي در آن اطراف نبود تا او را به آب بازگرداند در همانجا جان سپرد.
علت اين همه علاقه و محبت دلفينها نسبت به انسان شناخته شده نيست. اما نكته بسيار جالبي كه در مورد آن ها وجود دارد شباهت بسيار زياد آنها به انسان است. در واقع بر خلاف تفاوت ظاهري، دلفينها بيش از آنچه فكرش را بكنيم با ما نقاط مشترك دارند. بررسيهاي انجام شده در دانشگاه A&M تگزاس نشان داد از 22 كروموزوم دلفينها 13 مورد كاملا با كروموزومهاي انساني يكسان است و 9 مورد باقيمانده به صورت تركيبي از كروموزومهاي انساني و يا ترتيب متفاوتي از آنها ديده شدهاند. آناتومي بدن دلفين نيز شباهت زيادي با انسان دارد: استخوانهاي دست و پاي ما تقريبا به صورت يكسان در بدن آنها وجود دارد با اين تفاوت كه در دلفينها اين استخوانها در بالهها قرار گرفتهاند. احساساتي كه دلفينها تجربه ميكنند نيز بسيار شبيه چيزي است كه ما احساس ميكنيم: احساساتي مثل شادي و لذت، غم و اندوه، شور و هيجان، و يا درد.
علاوه بر اين حجم مغز دلفينها نسبت به جثه آنها پس از انسان در رديف دوم قرار ميگيرد و اين نشان ميدهد كه دلفينها پس از انسانها از بيشترين درصد هوش برخوردارند. هوش دلفينها در آزمايشات متعددي كه در اين زمينه صورت گرفته گاه تا حدي بالا بوده كه باعث شگفتي انسان شده است. دلفينها همچنين از نظر قابليت ايجاد ارتباط موثر و نيز تقليد صداها استعداد خاصي دارند. قدرت برقراري ارتباط در دلفينها تا حدي بوده كه گاه انسان را ايجاد زباني مشترك بين دلفينها و انسانها به فكر انداخته است.
اما آنچه بيش از همه در مورد دلفينها در تمامي تجربيات و نوشتههاي انسانها خودنمايي ميكند عشق بيقيد و شرطي است كه اين موجودات به انسان و يا به هر چيزي در محيط اطراف خود ارزاني ميدارند. دكتر “برني سيگل” جراح و نويسنده كتاب “عشق، پزشكي و معجزات” در مورد عشق بدون شرط مينويسد، و معتقد است تمامي بيماريها در نهايت مربوط به فقدان عشق يا صرفا تجربه كردن عشق مشروط هستند. او ميگويد واقعيتي كه در همه موارد افسردگي غالب است نوعي كمبود يا فقدان عشق يا معنا در زندگي – حداقل از ديدگاه خود فرد – است.
شايد از نقطه نظر دكتر “سيگل” بتوان علت نيروي اسرارآميز دلفينها در شفابخشي انسانها را توجيه كرد. دلفينها نه از اصول ارتباط موثر، چيزي ميدانند و نه در روانشناسي تخصصي دارند. اما بيش از هر روانشناس و حتي هر انسان همدردي توانستهاند در مدت زماني بسيار كوتاهتر از آنچه بتوان تصور كرد رنج و ناراحتيهاي انسان آسيبديده را محو كنند. آنها فقط يك چيز را خيلي خوب بلدند؛ و آن عشق بدون شرط است.
اما ما انسانها در مقابل، چه پاسخي به دلفينها دادهايم؟ خوب … انسانها پس از دستيابي به امكانات لازم به صيد دلفينها و محبوس كردن آنها در آكواريومها و استخرهاي كوچك پرداختند و به بهرهكشي از استعدادهاي شگرف نمايشي و درماني آنها دست زدند. تعداد بيشماري از دلفينها در بسياري از كشورهاي جهان در عرض مدت كوتاهي به علل مختلف از جمله بيماري و فشار ناشي از اين شيوه صيد و نگهداري و نيز دوري از خانواده خود جان باختند. خوشبختانه هم اكنون در برخي كشورها به كارگيري اين روشها ممنوع شده است. در اين كشورها مكانهايي ايجاد شده كه دلفينها ميتوانند هرگاه بخواهند از استخر خارج شده و در دريا آزادانه به شنا بپردازند و هرگاه كه خواستند نزد انسانها بازگردند. و جالب اينجاست كه در بعضي موارد ديده شده كه دلفين بيشتر تمايل دارد كنار انسانها – در واقع دوستان خود – بماند تا اينكه با همجنسانش به شنا برود.
اما علاوه بر اين مورد بسياري از دلفينهاي آبهاي آزاد تنها به علت آلودگي بيش از حد آبها – باز هم توسط انسان – جان خود را از دست داده و يا ميدهند. صيادان ماهي نيز گاهي خطر بزرگي براي آنها محسوب ميشوند. با تمام اين اوصاف تا همين سالهاي اخير هرگز ديده نشده بود كه هيچ دلفيني انساني را مورد آزار قرار داده و يا آسيبي به كسي رسانده باشد. در سالهاي اخير نيز به جز مورد استثناي گازگرفتگي مورد خاصي ديده نشده كه همين هم مايه تعجب جهانيان بوده است.
با دانستن اين مطالب، بيشتر به اين نكته پي ميبريم كه با از بين رفتن تعداد بيشماري از اين موجودات پر مهر در جنوب كشورمان چه نعمت بزرگي را از دست دادهايم. اما به قول معروف بايد پرواز را به خاطر سپرد كه پرنده مردني است … شايد با الگو قرار دادن عشق بيقيد و شرط دلفينها و چهره هميشه خندان و روحيه شاد آنها ما نيز بتوانيم به قدرت اسرارآميز و شادي بيپايانشان دست پيدا كنيم – به دنيايي بدون پيش داوري، بدون خشم، و بدون انتظارات بيهوده … دنيايي مملو از عشق و احترام … واقعا آيا وقت آن نرسيده كه از طبيعت بيشتر درس بگيريم؟
“جوآن سي ليلي” محققي كه سالهاي متمادي به طور دايم با دلفينها شنا و به نحوي زندگي كرده است در مقاله خود با عنوان “دلفينها با ما” مينويسد:
“من از شنا كردن و زندگي با دلفينها چيزهاي زيادي آموختم. آنها به شما ميآموزند كه:
براي زندگي جمعي ارزش زيادي قايل باشيد.
از يكديگر حمايت كنيد.
با هم همكاري داشته باشيد، اما بدون رقابت.
ساده زندگي كنيد.
ما فراتر از جسم مادي خود هستيم … ما ميتوانيم ارتباط برقرار كنيم.
هميشه لبخند بر لب داشته باشيد.
ارتباط چشم در چشم ارتباطي ميان دو روح است.
هر كس بر احساسات خود كنترل دارد: احساسات خوب را ابراز كنيد و احساسات ناخوشايند را پيش خودتان مورد تجزيه و تحليل قرار دهيد.
از عشق ورزيدن به اطرافيان لذت ببريد.
بيش از هر چيز ديگري بازي كنيد، هر جا و در هر شرايطي!
به خانواده خود احترام بگذاريد.
ترس را كنار بگذاريد و با آنچه كه از آن بيم داريد مواجه شويد.
به خود عشق بورزيد.
عشق خود را نسبت به ديگران ابراز كنيد.
حس شوخطبعي را همواره در خود حفظ كنيد.
منبع:مجله موفقیت