درمجموع برخی از رایجترین بهانهها شامل موارد زیر میشدند: ۵۳ درصد گرفتاری در ترافیک، ۳۳ درصد خواب ماندن و ۲۸ درصد بدی آبوهوا.
بااینحال بعضی از کارمندان ظاهراً بهانههایی نهچندان معمول برای روسایشان آورده بودند که در اینجا به ۱۲ عدد از عجیبترینشان اشاره میکنیم:
۱. میخواستم امروز این کار را کنار بگذارم اما بعد نظرم عوض شد برای همین دیر رسیدم.
۲. موهایم لای سشوار گیر کردند.
۳. ادارهی امنیت داخلی بازداشتم کرد.
۴. مجبور بودم گاوهایم را دنبال کنم و به زمینهای خودمان برگردانم.
۵. یک خرس سیاه وارد پارکینگ خانهام شد و روی کاپوت ماشین خوابید.
۶. مارمولک خانگیام امروز صبح یک جراحی اضطراری داشت که وسط عمل جانش را از دست داد. باید در همان حال شوک تصمیم میگرفتم که جسدش را برای دفن کردن به دامپزشک بدهم یا آن را با خودم سر کار بیاورم.
۷. تازه روی تپهها برف نشسته بود. باید میرفتم اسکی.
۸. باید فیلم «اسمم اِرل است» را تا آخر تماشا میکردم.
۹. روز افتتاح یک مغازه بزرگ بود و میخواستم به حراجهای روز اول برسم.
۱۰. همه لباسهایم را دزدیده بودند.
۱۱. یک کامیون حمل وازلین توی بزرگراه واژگون شده بود و خودروها به اینسو و آنسو منحرف میشدند.
۱۲. گیج شده بودم و یادم نبود ساعتها را جلو کشیدیم یا عقب.