شاید فکر کنید مردم شما را با وجود عیب هایتان دوست دارند نه به خاطر آنها. اما برخی از خصوصیات که عیب می شمارید ممکن است بیشتر از آنچه تصور می کنید جذابیت داشته باشند.
این هم پنج عیب که شاید مایل باشید پذیرای آنها شوید؟
1- زود شرمگین می شوید: نشانه های شرم زدگی اغلب بیش تر از رویدادی که سبب ساز آن بوده است مایه خجالت می شوند. بعضی آدم ها این نشانه ها را چندان خفت بار می دانند که به جراحی پناه می برند تا عصب های مسئول سرخ شدن و عرق کردن را نابود کنند. اما شرمزدگی هرچند هم که برای خود آدمی ناخوشایند باشد برای آدم های دیگر خالی از جذابیت نیست. در مجموعه پژوهش هایی، شرکت کنندگانی که با یادآوری موقعیتی ناراحت کننده بیشترین نشانه های شرم زدگی را بروز دادند به چشم ناظران همراه تر، قابل اعتمادتر و بخشنده تر جلوه کردند و ناظران علاقه بیش تر به وقت گذرانی با آنها نشان دادند.
شرم زدگی، به جای آنکه نشانه ضعف یا فقدان مهارت های اجتماعی باشد، گویی نشان از این دارد که شخص برای روابط خود ارزش قائل است و احتمالا وفادارتر و قابل اطمینان تر است. افراد مستعد شرم زدگی به ویژه می توانند شریک های خوبی در عشق باشند، چون به نظر می رسد احتمال بی وفایی در آنها کمتر است.
2- سفره دل را زیادی باز می کنید: گفتن ندارد که زیاده روی در دادن اطلاعات شخصی به افراد نامناسب و در مکان های نامناسب می تواند فاجعه باز باشد، و نداشتن هرگونه صافی اجتماعی بی تردید دردسرساز می شود. اما گرایش به زیاده روی در گشودن سفره دل همیشه هم بدترین کار نیست اگر پای برقراری رابطه های تازه و استحکام دوستی های موجود در میان باشد. بنا بر نظریه «قدرت نفوذ اجتماعی»، یکی از راه های مهم برای ایجاد دوستی و صمیمیت آن است که آرام آرام اطلاعاتی درباره خودمان به دیگری بدهیم. لازمه رسیدن از حرف های بی مایه به بحثی درست و حسابی پا گذاشتن به سرزمینی ناشناخته است. قرارگیری در موضع ضعف، هر چند که در لحظه وقوع آزاردهنده باشد، می تواند همان چیزی باشد که دیوارها را فرو می ریزد و امکان پا گرفتن رابطه ای صادقانه تر را فراهم می کند.
منظور این نیست که تنها با دادن اطلاعات شخصی به هر کسی می توان پیوندهای صمیمانه و ماندگار ایجاد کرد. اما آدم هایی که از قرارگیری در موضع ضعف ترسی ندارند به مدد گشاده رویی خود فرصت های بیش تری برای برقراری پیوندهای ارزشمند به وجود می آورند.
3- دوست دارید در مورد دیگران حرف بزنید: می گویند هیچ کس غیبت کردن را دوست ندارد. اما پژوهش ها نتیجه دیگری به دست می دهند. البته بی تردید برخی گونه های غیبت کردن زیان بار است، اما برخی حرف زدن ها در مورد دیگران به نوعی هشدار به مخاطب درباره افراد یا موقعیت های خطرآفرین است و نقش حفاظتی دارد. اطلاع رسانی درباره خنجر از پشت زدن به دوستان، خیانت همسران، یا کارمندان فاسد شاید بی اهمیت به نظر برسد، اما کارکرد مفیدی دارد- هم به سود قربانیان احتمالی است و هم مایه مهار سوءاستفاده گران آینده می شود.
این گونه گفت و گوهای «حمایت گرانه» با دیگران حاوی این پیام است که به آنها اهمیت می دهید و اعتماد دارید و می توانید به هم نزدیک تر شوید. البته با غیبت های ناخوشایند هم ممکن است احساس کنید (به شیوه «ما علیه آنها») به هم نزدیک تر شده اید، اما آن گونه نزدیکی بعید است دوامی داشته باشد. به ویژه اگر همه طرف ها پریشان بمانند که نوبت قربانی شدن آنها کی فرا می رسد. لازمه اطلاع رسانی «خوب» این است که بتواند شکل های سودمند و سرگرم کننده بی آزار را از شکل های مخرب تمیز دهد.
4- دست و پا چلفتی هستید: همه دیدند که جنیفر لارنس هنگامی که می خواست برای گرفتن اسکار بهترین هنرپیشه سال 2013 روی صحنه برود زمین خورد، اما همین سبب شد که او را بیشتر دوست داشته باشند. این حادثه درواقع او را از عرش به زمین آورد و به نظر رسید، با وجود قرارگیری در موقعیت سوپراستار، انسانی مانند دیگران است و می توان با او رابطه برقرار کرد. اگر از آنهایی هستید که ممکن است نوشابه را روی خودتان بریزید، حواستان به اثر غذا روی صورت تان نباشد، یا هنگام راه رفتن سکندری بخورید، ترسی نداشته باشید؛ هم لارنس و هم پژوهش های علمی خبر می دهند که این ویژگی ها شاید شما را نزد دیگران عزیزتر کند.
در نخستین بررسی پدیده ای مرسوم به «اثر زمین خوردن»، پژوهشگران به این کشف نایل شدند که شرکت کنندگان فردی را که روی خودش قهوه می ریزد، اگر از جنبه های دیگر شایسته باشد، بیش تر از فردی که این کار را نمی کند دوست دارند (چنانکه برای کسی چون لارنس رخ داد. این گونه لغزش ها می توانند به آدمی حالتی انسانی ببخشند، به ویژه در مورد کسانی که از جنبه های دیگر برتری دارند. تا زمانی که روی هم رفته آدم قابلی باشید، یکی دو خطا اینجا و آنجا سبب می شود دیگران با شما راحت تر باشند- و به احتمال زیاد خطاهای خودشان را هم بپذیرند.
5- زیادی صادق و رک گو هستید: صداقت زیاد ممکن است شما را به دردسر بیندازد، اما این را هم به مردم می گوید که می توانند مطمئن باشند با آنها روراست رفتار می کنید، حتی اگر حقیقت دردناک باشد. بنابر پژوهش ها، آدمی که به جای گفتن همان چیزی که دیگران دوست دارند بشوند، احساسات خود را صادقانه بیان می کند روابط رضایت بهتری با دیگران برقرار می کند و روی هم رفته خوشبخت تر است. صادق بودن در بیان احساسی که دارید شاید، نسبت به اینکه تظاهر کنید همه چیز خوب است، بحث های بیش تری به بار آورد، اما بیان احساسات منفی همیشه هم موجب خرابی روابط نمی شود، و برحسب موقعیت، حتی می تواند آنها را مستحکم تر کند.
شاید رک گویی در تمامی موقعیت ها و با همه آدم ها کار درستی نباشد- بسیار مهم است که بدانیم کجا باید حد را نگه داریم- اما آدم های روراست معمولا دوستان و همسرانی عالی از کار در می آیند، نه تنها به این دلیل که نمی گذارند از رفتار بد قِسر در برویم بلکه به این خاطر که هرگاه از ما تعریف کنند می دانیم از ته دل می گویند.
حالا تکلیف عیب های کم تر تحمل پذیرتان چه می شود؟ شاید آنها هم به آن بدی نباشند که شما فکر می کنید. پژوهش ها خبر می دهند که ما معمولا درباره آدم های محبوبمان پندارهای مثبت داریم، راه هایی پیدا می کنیم که در معایب آنها حُسن ببینیم. با گذشت زمان، این پندارها می توانند به واقعیت بدل شوند. به قول یکی از پژوهشگران، گویی عشق «بیش تر غیب گوست تا نابینا» و سبب می شود که آدم ها نه تنها بهتر جلوه کنند، که بهتر بشوند.