هرمز فرهت، موسیقیدان ایرانی میگوید که ایران با وجود سابقه بسیار کهن تمدنیاش، مبانی موسیقایی مشخص و تعریف شدهای که همگان قبول داشته باشند، ندارد.
پرفسور هرمز فرهت، موسیقیدان ایرانی میگوید که ایران با وجود سابقه بسیار کهن تمدنیاش، مبانی موسیقایی مشخص و تعریف شدهای که مورد قبول همگانی باشد ندارد.
او که به دعوت کانون ایران به کتابخانه مرکزی شهرداری کنزینگتون آمده بود، در سخنرانی خود درباره “میراث فرهنگ موسیقایی ایران” گفت: “آنچه ما درباره موسیقی ملی ایرانی میدانیم مربوط به موسیقی شهری است اما نکته عجیب و حیرت آور اینکه هنوز درباره مبانی این موسیقی و حتی مقدارش، توافقی از سوی صاحبنظران وجود ندارد.”
هرمز فرهت که دکترای موسیقی خود را از دانشگاه یو سی ال امریکا گرفته با طرح این سوال که چطور در فرهنگ کهنی مانند ایران در زمینه موسیقی اجماع وجود ندارد، اضافه کرد: “ما اطلاع چندانی از موسیقی پیش از اسلام نداریم و به جز نوشتههای پراکنده و نادقیق در نوشتههای تاریخدانان یونانی درباره موسیقی دوران هخامنشیان چیزی نمیدانیم. درباره دوران ساسانی اطلاعات بیشتری در نوشتههای دوران اسلامی است که البته آن هم ناچیز است و بیشتر اطلاعاتی که داریم درباره جلال و جبروت دربار ساسانیان است که در آن از خنیاگران و موسیقیدانان و ادوات موسیقی استفاده میشده، اما نمی دانیم این موسیقی چگونه بوده است و نمونه ای از آن باقی نمانده است.”
“ما کتابهای زیادی درباره موسیقی داریم که درباره موسیقی بحث میکنند. اما اینها درباره تئوری موسیقی هستند. در آنها بحثهای ریاضی دقیقی هم میشود که با توجه به توان سازهای ایرانی بعید به نظر می رسد قابل اجرا بودهاند
موسیقی بدون صدا
او در ادامه به دوران اسلامی اشاره کرد و افزود: “در این دوران نوشتههای فروانی درباره موسیقی داریم، از ابونصر فارابی در قرن دهم میلادی تا آخرین موسیقی شناس بزرگ عبدالقادر مراغی در قرن پانزدهم میلادی. در این میان بزرگانی بودهاند که درباره موسیقی نوشتهاند که مقداری از نوشته های آنها در دسترس است. مانند ابوالفرج اصفهانی، قطب الدین مهبد شیرازی و صفی الدین ارموی و همچنین ابن سینا که در دو کتابش بحثهای مفصلی درباره موسیقی دارد. اما تمام این نوشتهها فقط درباره تئوری موسیقی است و ما نمیدانیم این موسیقی چه صدایی داشته است و چگونه بوده است. چون به هرحال موسیقی یک تجربه صوتی است.”
نویسنده کتاب “مفهوم دستگاه در موسیقی ایرانی” که از مهمترین نوشتهها درباره موسیقی ایرانی به زبان انگلیسی است، با بیان اینکه ما در ایران، خط موسیقی، به عنوان خطی مشترک بین موسیقیدانها که اصل موسیقی بین آنها رد و بدل و ماندگار شود، نداشتهایم، ادامه داد: “ما کتابهای زیادی درباره موسیقی داریم که درباره موسیقی بحث میکنند. اما اینها درباره تئوری موسیقی هستند. در آنها بحثهای ریاضی دقیقی هم میشود که با توجه به توان سازهای ایرانی بعید به نظر می رسد قابل اجرا بودهاند.”
هرمز فرهت متولد ۱۳۰۷ در ایران است. او که تحصیلاتش را تا مدرک دکترای موسیقی در دانشگاه یو سی ال ای امریکا ادامه داد پس از بازگشت به ایران از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ رییس دپارتمان موسیقی دانگاه تهران بوده است. آقای فرهت موسیقی تعدادی از فیلم های سینمای ایران از جمله جنوب شهر، گاو، پستچی، دایره مینا و آرامش در حضور دیگران را ساخته است. هرمز فرهت در تابستان ۵۸ از ایران خارج شد و هم اکنون ساکن کشور ایرلند است. او از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۵ رییس دپارتمان موسیقی دانشگاه ترینیتی دوبلین بوده است. از هرمز فرهت کتابی با عنوان “مفهوم دستگاه در موسیقی ایران” در ۱۹۹۰ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است.
مبنای تاریخی چگونگی آهنگسازی نداریم
آقای فرهت که سالها ریاست دپارتمان موسیقی دانشگاه دوبلین در ایرلند را برعهده داشته است، می گوید: “تنها اثر به جای مانده از گذشته موسیقی ما چند قطعه بجای مانده از عبدالقادر مراغی است که عبدالقادر با حروف ابجد به نوعی خط موسیقی درآورد. سال ها پیش ترک ها بر روی آن کار کردند و آنها را به خط موسیقی بین المللی تبدیل کردند. این قطعات در ایران هم در سالهای اخیر به خط موسیقی بین المللی تبدیل و اجرا شده که این دو تبدیل با یکدیگر مطابق نیستند و این نشان میدهد که ما با این چند قطعه نمیتوانیم به واقعیت صدای موسیقی آن زمان پی ببریم.”
به گفته فرهت: “چند قطعه نوشته شده عبدالقادر مراغی نمی تواند مبنایی برای تاریخ آهنگسازی در ایران باشد.”
به زعم فرهت یک شهروند ایرانی تا پیش از دوران مدرن و نفوذ غرب هیچ تجربه موسیقایی در حوزه عمومی نداشته است. یعنی یک ایرانی مگر در موارد استثنایی در دربار و خانه های اشراف موسیقی را اصلا نمی شنیده است. پس از آمدن صفحه گرامافون و رادیو و تلویزیون بود که موسیقی وارد خانه ایرانیان شد.
شهروند ایرانی و فقدان تجربه موسیقایی تا پیش از دوران مدرن
فرهت موسیقی سنتی امروزی را میراث دوران قاجار دانست و گفت: “موسیقی ردیف، کل موسیقی ما است که بهترین نمونه آن را در میراث میرزا عبدالله و آقا حسینقلی که از بزرگان موسیقی اواخر دوران قاجار بودند اجرا کردند و دیگرانی به خط موسیقی بین المللی درآوردند و ثبت کردند.”
او در ادامه گفت البته این موسیقی قاجاری قطعا از دل موسیقی قرون قبل آمده است ولی چون مبنایی نوشتاری برای تعیین این رابطه نداریم، پس تنها چیزی که برای ما مانده است، موسیقی ردیف است و ما بر اساس دانستههای موجود قضاوت میکنیم.
به گفته او: “آنچه ما اکنون داریم ردیفهای موسیقی است که در دوازده مجموعه پخش میشود، هفت تای آن دستگاه و پنج تایش آواز است. علینقی وزیری فقط پنج تا را دستگاه و بقیه را نغمه می داند، بنابراین میبینیم که این هم چیز ثابتی نیست که همه یکسان آن را پذیرفته باشند. در هر دستگاهی یک خواننده یا نوازنده بسیار معتبر گوشه هایی را بلد است که شاید دیگری بلد نباشد. تعدادی از گوشه ها را همه اجرا میکنند اما بعضی دیگر نمیتوانند.”
پروفسور فرهت دلیل اصلی سرنوشت موسیقی ایرانی را حضور اسلام در ایران دانست و گفت: “در غرب مذهب عامل اصلی اشاعه موسیقی بود و تمام موسیقی کلاسیک غربی ریشهاش از موسیقی مذهبی است. اما جامعه اسلامی بخصوص تشیع رویکرد مثبتی به موسیقی نداشته و موسیقی امری پنهانی و دشوار برای ایرانیان در طول تاریخ بوده است.”
به زعم فرهت یک شهروند ایرانی تا پیش از دوران مدرن و نفوذ غرب هیچ تجربه موسیقایی در حوزه عمومی نداشته است. مگر افراد استثنایی در دربار و خانه های اشراف، موسیقی را می شنیده اند. در واقع پس از آمدن صفحه گرامافون و رادیو و تلویزیون بود که موسیقی وارد خانه ایرانیان شد.
این استاد موسیقی در پایان گفت که موسیقی ایرانی در تمامی این سال ها و با وجود موانع و مشکلات فراوان به حیات خود ادامه داده است.
شهاب میرزایی
بیبیسی