مرکز مطالعات لیبرالیسم-یوحنا نجدی: در میان فهرست ثروتمندترین ایرانیان، نامی به چشم میخورد که چندان برای رسانهها و افکار عمومی شناخته شده نیست: محمد صدر هاشمینژاد. مردی در میانه دهه هفتم زندگیاش؛ دوستانش او را فردی خوشمشرب و لطیفهگو توصیف میکنند؛ اغلب کت و شلوار شیکی میپوشد؛ و همواره بر روستایی بودنش تاکید میکند. اگرچه همچون سایر ثروتمندان ایران، آمار دقیقی از میزان دارایی وی در دست نیست اما از او با عناوینی چون کارآفرین برتر، غول ساختمانسازی و راهسازی و بنیانگذار نخستین بانک خصوصی ایران یعنی بانک “اقتصاد نوین” یاد میشود.
داستان زندگی: از تکثیر جزوههای دانشجویی تا افتتاح نخستین بانک خصوصی
سیدمحمد صدر هاشمینژاد، سال ۱۳۲۹ در خانوادهای معمولی و تا حدی کمبضاعت در روستای “هنزاء” در استان کرمان متولد شد. هنزاء در کوهستان هزار بین جیرفت و رابر در ۱۷۵ کیلومتری جنوب شرقی کرمان قرار دارد. او تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم در کرمان ادامه داد. بعد از آن با قبولی در رشته مهندسی دانشکده فنی تبریز، راهی این شهر شد. وی برای تامین مخارج زندگی دانشجوییاش با حقوق ماهانه ۹۰ تومان در بخش تکثیر جزوات دانشگاه مشغول به کار شد: «من در اتاق پلیکپی دانشکده فنی تبریز کار میکردم و ماهی ۹۰ تومان (نه ۹۰ هزار تومان) حقوق میگرفتم. حدود ماهی ۵۰ تومان هم از طرف خانواده میآمد و خلاصه در مجموع با ماهی ۱۴۰ تا ۱۵۰ تومان در ماه درس میخواندم. وقتی از دانشکده بیرون آمدم، همان کت و شلواری را تن داشتم که روز اول ورود به دانشگاه پوشیده بودم. کفشهایم هم کهنه و پاره بودند.»
پس از چند بار شرکت در آزمونهای استخدامی سرانجام سال ۱۳۵۳ با ماهی ۳۰۰۰ تومان در یک شرکت خصوصی استخدام شد اما یک سال و چندماه بعد، بار دیگر بیکار و بیپول روزگار میگذراند تا اینکه در اوج سرگردانی، با تلفن یکی از دوستانش در زنجان، خیلی تصادفی وارد کار “پلسازی” شد: «یکی از دوستانم که در زنجان پروژه پلسازی در راهی را به عنوان پیمانکار دست دوم برداشته بود و در کارش مانده بود، به من زنگ زد و گفت “بیا زنجان ببینیم با هم چه میتوانیم بکنیم.” به زنجان رفتم و آن پروژه پلسازی را با دوستم شریک شدم و از آنجا کار پیمانکاری را شروع کردم.»
مهندس جوان البته همانطور که وضع مالیاش ناگهان رونق گرفت، در سی سالگی هم ناگهان به ورشکستگی کامل رسید: «سال ۱۳۶۰ رسید که سال گرفتاری و بدبختی برای ما بود. در کار پیمانکاریمان ورشکست شدیم و سال ۱۳۶۴ دوباره از زیر صفر استارت زدیم. در آن سالها واقعا هیچ چیز نداشتم؛ هیچ چیز.»
سال ۱۳۶۴ بار دیگر فعالیت پیمانکاری خود را این بار در “اتوبانسازی” از سرگرفت و به قول خودش رفته رفته “نونوار” شد: «کمی بعد خواستند یک تعداد از پیمانکاران را به پاکستان بفرستند… که ما شدیم “اولین پیمانکار خارجی جمهوری اسلامی ایران در خارج کشور”. یک پروژه مهندسی را گرفتیم و به رغم همه مشکلات و گرفتاریها در داخل و خارج کشور، خدا کمک کرد و آن پروژه خوب از آب درآمد و ما هم کمی نونوار شدیم و خودمان را باور کردیم.»
صدر هاشمینژاد اما از آن پس خیلی زود راه ثروتمند شدن خود را هموار کرد و پس از پیمانکاری، از دهه ۱۳۸۰ با تاسیس یک هلدینگ شامل ۶۰ شرکت، پای در مسیر “بانکداری” نهاد و نتیجه آن به تاسیس نخستین بانک خصوصی در جمهوری اسلامی، بانک “اقتصاد نوین” انجامید. او مالک و رییس شرکت ساختمانسازی “استراتوس” است که از آن به عنوان “بزرگترین شرکت ساختمانسازی ایران” یاد میشود.
ثروت افسانهای در کنار خودداری آقای هاشمینژاد از حضور در رسانهها و گفتگو با خبرنگاران باعث شده تا برای این چهرهی تقریبا مرموز، القاب خاصی ساخته شود. خود او در خردادماه ۱۳۸۹ در جلسهی هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در واکنش به این القاب و شایعات پیرامونش گفت: «بله؛ من گودزیلا، دراکولا، اختاپوس و مافیا هستم. عمری ما را به همین نامها صدا میزنند و بگذار باز هم صدا بزنند.»
“ابر بارانزا” ثروت میزاید
سیدمحمد صدر هاشمینژاد بیشتر به عنوان مالک شرکت ساختمانسازی “استراتوس” شناخته میشود. “استراتوس” نام نوعی ابر بارانزا است و آنگونه که وبسایت رسمی این شرکت در معرفی آن نوشته «از سال ۱۳۵۷ فعالیت خود را با اجرای پروژههای متعدد عمرانی-ملی آغاز نموده و از سال ۱۹۹۴ میلادی [۱۳۷۳ خورشیدی] پیشتاز حضور در پروژههای برونمرزی بوده است». استراتوس در سال ۱۳۷۸ به عنوان “صادرکننده نمونه”، از محمد خاتمی، رییس وقت جمهوری اسلامی، لوح تقدیر دریافت کرد.
هاشمینژاد در یکی از آخرین مصاحبههایش در گفتگو با شماره روز ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ روزنامه “دنیای اقتصاد”، چاپ تهران، در توصیف هلدینگ استراتوس گفت که “شرکت بینالمللی پیمانکاری استراتوس” یکی از قدیمیترین شرکتهای هلدینگ استراتوس به شمار میرود.
او با بیان اینکه امروز، فعالیتهای این هلدینگ، بخشهای مختلف اقتصادی را در بر میگیرد، از “شرکت بینالمللی خانهسازی ایرانیان” که در زمینه «خانهسازی در کشور ونزوئلا» فعالیت میکند، به عنوان دیگر شرکت پیمانکاری عضو گروه استراتوس یاد کرد و افزود که این شرکت «هماکنون احداث ۱۲۰۰۰ واحد مسکونی به همراه کلیه زیرساختها و واحدهای خدماتی شهر جدید “اوهدا” در کشور ونزوئلا را در دست ساخت و اجرا دارد».
به گفته آقای هاشمینژاد، “استراتوس” از طریق شرکتهایی همچون “شرکت سرمایهگذاری ساختمان ایران” و “شرکت نوسازی و ساختمان تهران” در زمینه “انبوهسازی مسکن” فعالیت میکند و گروه دیگری از شرکتهای استراتوس مثل “بانک اقتصاد نوین” و شرکتهای زیرمجموعه این بانک مانند لیزینگ، صرافی، تامین سرمایه و بیمه نیز در “حوزه مالی” حضور دارند.
از جمله مهمترین پروژههای به اتمامرسیده توسط “استراتوس” میتوان به سدهای آزاد و تالوار در استان کردستان، تونل شماره ۴ قطعه ۳ باند شمالی آزادراه تهران –پردیس، سد ارسباران در استان آذربایجان شرقی، قطعه یک راهآهن قزوین-رشت، قطعه چهار راهآهن اصفهان-شیراز، قطعه سوم آزادراه قم-کاشان، مشارکت در ساخت شهرک واوان، راه جایگزین و تونل سد کارون ۳ و همچنین قطعات یک و دو راه اسفراین-بجنورد اشاره کرد.
طراحی و ساخت مجتمعهای مسکونی ۲۲۰ و ۴۵۶ واحدی در کربلا و بصره در جنوب عراق، طراحی و اجرای ساختمان مجلس و مرکز تجاری در کشور جیبوتی، طراحی و ساخت فرودگاه سقطرا در کشور یمن، و احداث راه و تونل هیبت سلطان شامل دو باند رفت دو باند برگشت در کردستان عراق نیز شماری از پروژههای بینالمللی استراتوس به شمار میروند.
بنا بر اطلاعات موجود در آرشیو “روزنامه رسمی کشور”، استراتوس همچنین در شرکتهای متعددی به عنوان سهامدار حضور دارد که از جملهی آنها میتوان به “شرکت سرمایهگذاری گروه پارس نوین”، “شرکت بیمه نوین”، “شرکت بینالمللی توسعه تجارت و سرمایهگذاری هیرمند”، “شرکت سرمایهگذاری ساختمان ایران”، “شرکت استراتوس آسیا”، “شرکت استراتوس سبز”، “شرکت بهینسازان سپیدار بلند”، “شرکت کیهان تبادل”، “شرکت سرمایهگذاری سامانه گستر نوین”، “شرکت خدمات بیمهای پرشیا” اشاره کرد.
بانک اقتصاد نوین؛ نخستین بانک خصوصی ایران
آقای هاشمینژاد بعد از کسب ثروت نجومی از طریق شرکت “استراتوس”، به فکر بانکداری افتاد: «با خودم گفتم در حوزه بنگاهداری یکی از وظایف مهم این است که یک بانک را تاسیس کنیم و در آن بانک، روشها و عملکردهای نوین را بیاوریم و به این ترتیب اولین بانک خصوصی کشور را تاسیس کردیم.»
مجمع عمومی مؤسس بانک “اقتصاد نوین” روز ۱۳ مرداد سال ۱۳۸۰ برگزار شد و یک هفته بعد، تحت شماره ۱۷۷۱۳۲ با سرمایهی اولیه ۲۵ میلیارد تومان در اداره ثبت شرکتها و مؤسسات غیرتجاری تهران به ثبت رسید.
آنگونه که در وبسایت رسمی “اقتصاد نوین” اعلام شده، سرمایه کنونی این بانک رقمی بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان است.
بانک اقتصاد نوین در ۱۵ بهمن ۱۳۸۲ در سازمان بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شد و از آن تاریخ سهام بانک در تابلو اصلی این سازمان قابل معامله است.
با توجه به سابقه آقای هاشمینژاد در ساختمانسازی، بانک اقتصاد نوین عملا بر پایه شرکتهای ساختمانسازی بنا شد به گونهای که در میان سهامداران آن، نام شرکتهایی چون شرکت تامین مسکن جوانان، شرکت بینالمللی پیمانکاری استراتوس، شرکت تامین مسکن کارگران، شرکت عمران و مسکنسازان ایران، مجتمعهای توریستی رفاهی آبادگران ایران و کیش، و شرکت ساختمانی گروه صنایع بهشهر به چشم میخورد.
اخبار مربوط به این بانک البته گهگاه با حاشیههایی هم همراه شده است؛ از جمله، تیرماه سال ۱۳۹۱ وبسایتهای نزدیک به نهادهای امنیتی با استناد به مصوبات مجامع عمومی بانک “اقتصاد نوین” گزارش دادند که این بانک بعد از بانک پاسارگاد در جایگاه دومین بانک از لحاظ “اعطای پاداشهای هنگفت به اعضای هیات مدیره” خود قرار دارد. وبسایت “مشرقنیوز” در همین ارتباط نوشته بود که «مدیران این بانک اخیراً ۸۰۰ میلیون تومان پاداش دریافت کردند و برای هر ماه نیز یک میلیون تومان حق جلسه دریافت میکنند».
بانک “اقتصاد نوین” در حال حاضر دارای صدها شعبه در سراسر کشور است و هزاران نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم در آن مشغول به کار هستند. صدر هاشمینژاد دربارهی تعداد کارمندانش میگوید: «من حدود ۶۰ شرکت را زیر پوشش و مدیریت مستقیم و غیرمستقیم خودم دارم و ۱۰ هزار نفر برایم کار میکنند، یعنی اگر هر نفر ۳ عضو خانواده داشته باشد، ۳۰ هزار نفر از این محل نان میخورند و کار میکنند.»
نزدیکی به اصولگرایان و در پی تکثیر “خون اسلامی”
ثروتمند کرمانی البته به خوبی میداند که برای کسب چنین ثروتی باید قواعد بازی در جمهوری اسلامی را رعایت کند؛ از همین رو است که وی تا حد امکان از نشست و برخاست با سیاسیون پرهیز میکند و از میان آنها نیز تنها با اصولگرایان شناخته شدهای همچون محمدرضا باهنر یا علی لاریجانی دمخور است.
وی اسفندماه سال ۱۳۹۲ و همزمان با “روز ملی مهندس”، از سوی علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی به عنوان “مهندس برتر کشور” مورد قدردانی قرار گرفت.
خردادماه سال ۱۳۹۱ نیز مراسم کلنگزنی “مجتمع بزرگ خیریه فرهنگی آموزشی” در روستای هنزاء، زادگاه آقای هاشمینژاد، با حضور چهرههای اصولگرا برگزار شد. در جریان آن مراسم، محمدرضا باهنر، نایبرییس مجلس شورای اسلامی ضمن ستایش از همشهری ثروتمندش گفت: «یک فرد وقتی پول حلال در میآورد بهتر است آن را در کار حلال هزینه کند.»
خود صدر هاشمینژاد هم با وجود انتقادهای همیشگیاش از نقش کمرنگ بخش خصوصی در اقتصاد ایران اما گرایش سیاسیاش به جناج اصولگرایان را کم و بیش آشکار کرده است. وی از جمله در اسفندماه ۱۳۸۱ در گفتگو با خبرگزاری“فارس”، متعلق به سپاه پاسداران درباره ترکیب اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران تاکید کرده بود که اعضای این اتاق باید افرادی “معتقد”، “سالم” و البته “اصولگرا” باشند.
اما شاید یکی از جالبترین اظهارنظرهای هاشمینژاد را میتوان سخنان مهرماه سال گذشتهاش در جمع شماری از فعالان اقتصادی کرمان دانست. وی در سخنانی از سرمایهگذاریاش برای راهاندازی “پالایشگاه خون” و “تولید انواع داروهای خاص از پلاسمای خون” در کرمان خبر داد و تاکید کرد از این طریق، از “خون مسلمان” برای تهیه دارو استفاده خواهد شد. او نوید داد که با تولید دارو از “خون مسلمان”، «کشورهای مسلمان همچون سوریه، عربستان، عراق و فلسطین که تا کنون مجبور به استفاده از داروهای خارجی مشابه بودند از فرآوردههای خونی این قطب دارویی دنیا استفاده کنند».
هاشمینژاد که پیشتر عضو دوره ششم “اتاق بازرگانی تهران” بود، پس از یک دوره غیبت، در انتخابات دوره هشتم اتاق بازرگانی تهران که اسفند ۱۳۹۳ برگزار شد، نامنویسی کرد اما با وجود تبلیغات فراوان و تشکیل ائتلافی موسوم به “کارآفرینان توسعهگرا” با کسب تنها ۴۴۷ رأی یکی از سرشناسترین چهرههایی بود که از راهیابی به این نهاد اقتصادی بازماند.
مولتیمیلیاردر کرمانی و اقتصاد نفتی
محمد صدر هاشمینژاد در دستهی آن گروه از سرمایهدارانی قرار میگیرد که در در بطن نظام جمهوری اسلامی و به ویژه در سالهای جنگ ایران و عراق در مسیر ثروتمند شدن قرار گرفتند؛ اقتصاد نفتی ایران و ویژگیهای مخصوص چنین اقتصادهایی از جمله ابتلای آن به “بیماری هلندی” این فرصت را برای مهندس جوان کرمانی فراهم کرد تا از طریق ساختمانسازی و فعالیت در زمینه ملک و املاک، از یک روستایی ساده به یکی از مولتیمیلیاردرهای کنونی تبدیل شود.
او همواره خود را از فراز و فرودهای سیاسی و دست به دست شدن قدرت در میان اطلاحطلبان و اصولگرایان و تحولاتی همچون “جنبش سبز” کنار نگه داشته و در انتخابهای ناگزیر نیز روی کارتهای اصولگرایان سرمایهگذاری کرده است. شاید هم به همین دلیل است که تاکنون حرف و حدیثهای کمتری درباره ثروت نجومی وی بر سر زبانها افتاده است.