31شهریور ۱۳۵۹، درحالی بمبافکنهای عراقی به فرودگاههای نظامی ایران حمله میکنند که رئیس جمهور عراق تصور میکند با استفاده از فرصتی که بر اثر هرج و مرج پس از انقلاب در ایران ایجاد شده، میتواند به راحتی این کشور را از پای در آورد.
برخلاف پیشبینی، خسارات خیلی سنگینی به نیروی هوایی وارد نمیشود و هواپیماهای جنگندهی ایران، سالم باقی میمانند. ستون فقرات نیروی هوایی ایران را عمدتا هواپیماهای «اف۴ فانتوم» (F4 Phantom) و سپس «اف۵ تایگر» (F5 Tiger) تشکیل میدهد.
ولی ایرانیها هواپیمای دیگری دارند که پیشرفتهترین جنگندهی زمان است و به جز ایران، فقط نیروی دریایی آمریکا آن را در اختیار دارد. هواپیمایی که هشت سال میجنگد و پس از ۴۰ سال، هنوز پرواز میکند.
در دههی ۴۰ و ۵۰ هجری شمسی، رابطهی دولتهای آمریکا و حکومت پادشاهی ایران در بهترین وضعیت قرار داشت. افزایش درآمدهای نفتی و فضای سنگین حاکم بر جنگ سرد، باعث شد که قوای نظامی ایران خیلی سریع رشد کند.
وضعیت به گونهای بود که ایران، تبدیل به بزرگترین خریدار سلاحهای آمریکایی شده و پروژههای متعدد و میلیارد دلاری نظامی این کشور، حتی حساسیت کنگرهی آمریکا را نیز برانگیخته بود.
حکومت پهلوی، متحد آمریکا بود و در نتیجه، اتحاد جماهیر شوروی حساسیت زیادی نسبت به افزایش قدرت نظامی همسایهی جنوبیاش پیدا کرده بود.
به همین دلیل، سازمان جاسوسی این کشور به طور دائم ساخت و سازها و خریدهای نظامی ایران را زیر نظر داشت.
یکی از راههای جاسوسی، استفاده از هواپیماهای فوقالعاده سریع و بلندپرواز «میگ ۲۵» (Mig 25) بود. این هواپیما چنان سریع بود که به محض شناسایی شدن توسط رادارهای ایران و پیش از آنکه هواپیماهای رهگیر ایرانی اقدام خاصی بکنند، آسمان این کشور را ترک میکرد.
باید راهحل دیگری اندیشیده میشد؛ نیروی هوایی ایران به هواپیمایی احتیاج داشت که بتواند میگ ۲۵ را از فاصلهی خیلی دور رهگیری و شکار کند.

زمانی این هواپیمای سریع به راحتی وارد حریم هوایی ایران میشد و از مراکز نظامی این کشور عکاسی میکرد
خود آمریکاییها سالها پیش از ایران، با چنین مشکلی برخورد کرده بودند. ناوگان دریایی آمریکا که در آبهای سراسر دنیا حضور داشت، همواره در معرض خطر حملهی هواپیماهای بمبافکن شوروی و موشکهای کروز دوربرد بود.
آنها در پی ساخت هواپیمایی بودند که بتواند از روی ناو هواپیمابر نشست و برخاست کند و با بهرهگیری از رادار و موشکهای قدرتمند و دوربرد، کشتیها و ناوهای هواپیمابر را از خطر حملهی هوایی شوروی در امان نگه دارد.
راهحل چیزی نبود جز پروژهای گرانقیمت و پیچیده برای ساخت هواپیمایی با ویژگیهای مورد نظر. در دههی ۱۹۶۰، پروژهای برای ساخت هواپیمایی به نام «اف-۱۱۱ بی» برای نیروی دریایی کلید خورد. هواپیمایی که به موازات طرح هواپیمای بسیار پیشرفتهی «اف-۱۱۱ آردوارک» (F-111 Aardvark) نیروی هوایی پیش میرفت، ولی به دلایل زیادی شکست خورد.
بدین ترتیب طراحان آمریکایی آن پروژه را کنار گذاشتند و بر روی ساخت هواپیمایی کوچکتر به توافق رسیدند. آنها کار بر روی ساخت هواپیمایی را شروع کردند که در سال ۱۹۷۰، با نام «اف ۱۴ تامکت» معرفی شد.
جنگندهای که بسیاری فناوریهای آن از هواپیمای «اف ۱۱۱-بی» به ارث رسیده بود. تامکت، به پیشرفتهترین و گرانترین جنگندهی نیروی دریایی آمریکا تبدیل و برای سالها نماد فناوریهای پیشرفتهی هوانوردی شد. اف ۱۴ تامکت به جز نیروی هوایی ایران، به هیچ کشوری فروخته نشد.
تامکت یک جنگندهی «رهگیر» و «برتری هوایی» بزرگ جثهی نسل ۴ است. رادار AWG-9 استفاده شده در آن، از پیشرفتهترین و دوربردترین رادارهای زمان خود بود که میتوانست اهدافی به اندازهی یک بمب افکن را تا فاصلهی ۱۶۰ کیلومتری شناسایی و تا ۲۴ هدف را به صورت همزمان رهگیری کند.
تامکت مجهز به موشکی دوربرد بود که به کمک رادار قدرتمند، تبدیل به سلاحی بسیار کارآمد میشد. «ایم ۵۴ فینیکس» (AIM-54 Phoenix) موشک هوا به هوایی دوربرد و سریع با سامانهی هدایت راداری بود که میتوانست اهداف تا فاصلهی ۱۹۰ کیلومتری را شکار کند.
این موشک مسیر هواپیمای هدف را پیشبینی و بر سر راه با آن ملاقات میکرد، بنابراین فرار از فینیکس کار بسیار مشکلی بود و به دلیل سرعت زیاد ۵ ماخ، معمولا خلبانها خیلی دیر متوجه رسیدن این موشک میشدند.
اف ۱۴ میتوانست همزمان ۶ موشک فینیکس را به سوی ۶ هدف شلیک کند. تامکت مجهز به بالهایی با توانایی تغییر زاویه است. در سرعتهای پایین، بالها باز میشوند تا هواپیما قدرت مانور بهتری داشته باشد و در سرعتهای بالا، بالها بسته میشوند تا مصرف سوخت کاهش یابد.
تامکت نه هواپیمای خیلی خوبی برای درگیری نزدیک بود نه هواپیمایی برای حمله به اهداف زمینی. البته در دههی ۹۰ میلادی، تامکتهای آمریکایی توانایی حمله به اهداف زمینی را هم پیدا کردند.

در سال ۱۹۷۲ (۱۳۵۱) «ریچارد نیکسون» رئیس جمهور آمریکا به تهران آمد و همانجا مذاکرات جدی برای خرید پیشرفتهترین هواپیمای آمریکا انجام شد.
در سال ۱۹۷۴ پس از کش و قوسهای زیاد بر انتخاب بین «اف-۱۵ ایگل» (F-15 Eagle) یا «اف-۱۴ تامکت»، بالاخره ۳۰ فروند اف ۱۴ ای (F14 A) و ۴۲۴ موشک فینیکس به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار به کمپانی «گرومن» سفارش داده شد.
بدین ترتیب پروژهای به نام «پادشاه پارسی» کلید خورد. چند ماه بعد تعداد سفارشها به ۸۰ اف-۱۴ و ۷۱۴ موشک فینیکس افزایش یافت و قرار شد برای ۱۰ سال همهی پشتیبانیهای فنی به عمل آید.
همچنین آمریکاییها موظف شدند که «پایگاه هوایی خاتمی اصفهان» را به عنوان آشیانهای برای تامکتها بسازند. سفارش ایران در حقیقت توانست پروژهی تامکت را که به دلیل کمبود بودجه در حال شکست خوردن بود، نجات دهد. تا سال ۱۹۷۶، به تدریج ۷۹ فروند تامکت وارد ایران شدند.

خلبانهای نیروی هوایی به خوبی میدانستند که پیشرفتهترین هواپیماهای جنگندهی دنیا را هدایت میکنند.
چیزی که نمیدانستند این بود که تنها چهار سال بعد، به جنگی واقعی و طولانی مدت وارد میشوند. به محض وقوع انقلاب، مستشاران و تکنسینهای آمریکایی ایران را ترک کردند و تحریمهای سنگینی علیه این کشور وضع شد.
تحریمهایی که فروش هرگونه سلاح و لوازم جانبی را به ایران ممنوع میکرد. در ضمن همهی سفارشهای قبلی، از جمله قرارداد خرید ۱۶۰ جنگندهی «اف ۱۶ فالکن» (F-16 Falcon)، هفت «بویینگ E3 آواکس» (Boeing E3 AWACS)، ۱۲ بویینگ ۷۰۷ سوخترسان و حدود ۷۰ تامکت دیگر لغو شد.
اغلب کارشناسان تصور میکردند تامکتها برای همیشه زمینگیر شدهاند و خلبانهای ایرانی دیگر هیچوقت نمیتوانند موشک فینیکس شلیک کنند، به خصوص اینکه تعمیر و نگهداری تامکت کار بسیار مشکلی است. ولی در نهایت تعجب همه، ایرانیها توانستند در تمام طول جنگ از تامکتها به طور موثر استفاده کنند و اکنون پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال، تعدادی از آنها را به پرواز در آورند.
شرح حال تامکتهای ایرانی در جنگ، در کتابی به نام «تامکتهای ایرانی در نبرد» (Iranian TomCat units in combat) نوشتهی تامکوپر آمده است.

به دلیل بهرهگیری از رادار قدرتمند، تامکتها عموما برای گشتزنی و محافظت از مراکز مهم کشور، مثل تهران و جزیرهی خارگ استفاده میشدند. تامکتها به نوعی نقش هواپیماهای آواکس را بازی میکردند؛ خلبانهای اف ۱۴ در مدتزمانّهای بسیار طولانی پرواز میکردند و بدین منظور باید سوختگیریهای هوایی متعددی انجام میدادند.
بدین ترتیب رکورد طولانیترین پرواز با تامکت، در دست خلبان «یدالله خلیلی» با ۱۱ ساعت پرواز و ۸ بار سوختگیری هوایی است. ظاهرا اولین شکار تامکتها، یک هلیکوپتر «میکویان می ۲۵» عراقی بوده است؛ با این حال اولین شکار هواپیما، زمانی که یک «میگ ۲۱» عراقی، در یک بازی خطرناک وارد مرزهای ما میشود، رخ میدهد.