7 باور غلط درباره روان‌شناسان

 

روان

در بين عامه مردم باورهاي غلطي شكل گرفته كه تعدادي از اين باورها ناشي از اعتقاد غلط گذشتگان و تعدادي از آن‌ها ناشي از فقر دانش و ميزان همنوايي بالا در ميان مردم است كه البته اين باورهاي غلط در ‌زمينه‌هاي گوناگون به چشم مي‌خورد و زمينه‌ساز بسياري از كج‌انديشي‌ها و تصميم‌هاي غلط در زندگي بسياري از ماست. وقتي عامه مردم درباره همه چيز و خارج از حيطه تخصص خود حكم صادر كنند، بستر بي‌اعتمادي فراهم مي‌شود. اين مقاله درباره تعدادي از اين باورهاي غلط در ارتباط با روان‌شناسان توضيح مي‌دهد.

1- روان‌شناسان عصباني نمي‌شوند!

در باور فوق، ما به كلمه هيچ‌وقت برمي‌خوريم كه يك كلمه مطلق است و اين خود اولين نكته منفي درباره اين باور است. چون درباره خصايص رواني و هيجاني انسان‌ها هيچ كلمه مطلقي نمي‌توانيم استفاده كنيم، چون انسان موجودي بسيار پيچيده، متفكر و انتخاب‌گر است. ضمن اين كه عصبانيت جزو مكانيزم‌هاي متعادل‌ساز روان ‌‌آدمي است كه توسط خداوند در ذهن انسان‌ها به وديعه نهاده شده است، چرا كه اگر همين عصبانيت وجود نداشت انسان به مثابه ديگ بخاري بود كه سوپاپ اطمينان نداشت و بنابراين پس از گذشت چندين ساعت از كار اين ديگ بخار، ما شاهد انفجار اين ديگ مي‌بوديم.

و مهم‌تر از همه اين كه اگر خشم و عصبانيت به هر دليلي ابراز نشوند خود مي‌تواند زمينه‌ساز كينه، نفرت، دشمني و انواع و اقسام بيماري‌هاي رواني و جسماني در آينده شود كه به مراتب بدتر از ابراز خشم به وجود آمده در آن موقعيت مشخص است. بنابراين چگونه مي‌توان انتظار داشت كه يك روان‌شناس كه خود به خوبي از عملكرد اين فعاليت در ذهن و بدن خويش آگاه است خشم خود را فرو خورد تا به او مهر تاييد روان‌شناس زبده را بزنند. در حالي كه او قادر است با مكانيزم‌هاي دفاعي پخته و پيشرفته هم‌چون شوخ‌طبعي باور فوق را به اين شكل اصلاح كند.

روان‌شناسان هم هم‌چون ديگر مردم عصباني مي‌شوند، ‌اما از شيوه‌هاي سالم براي ابراز آن بهره مي‌گيرند.

2- خودشان ديوانه‌اند!

اين هم يك باور غلط شايع در ميان مردم است كه به هيچ عنوان علمي و منطقي نيست،‌ چرا كه اگر ما بخواهيم يك حكم كلي در ارتباط با گروهي از مردم بدهيم نيازمند آنيم كه تحقيق علمي در سطحي وسيع انجام دهيم و با انجام روش‌هاي آماري ادعاي فوق را اثبات كنيم.

همان‌طور كه يك مكانيك اتومبيل هنگامي كه خودرواش در معرض نقص فني احتمالي قرار دارد زودتر از ديگر افراد مطلع مي‌شود اين قاعده در ارتباط با روان‌شناسان نيز صادق است، چرا كه آنان به دليل آگاهي از بيماري‌هاي رواني بسيار زودتر مطلع شده و به دليل اطلاع از مشكلات پيش آمده احتمالي بر اثر بيماري‌هاي رواني خيلي زودتر به سمت و سوي درمان و حل مشكل خويش روان مي‌شوند. ما نمي‌توانيم بگوييم چون روان‌شناسان با بيماران رواني بسياري درگيرند خود نيز قطعا از اين بيماري‌ها بي‌بهره نخواهند ماند، به همان دليل كه اشخاصي كه در بيمارستان‌ها در بخش مراقبت از بيماران عفوني كار مي‌كنند اگر مراقب خودشان نباشند قطعا به اين بيماري‌ها مبتلا خواهند شد. بنابراين باور فوق را به شكل زير اصلاح مي‌كنيم.

روان‌شناسان هم هم‌چون ديگر مردمان اگر مراقب خود نباشند در معرض بيماري‌هاي رواني قرار دارند.

3- ما خودمان روان‌شناسيم.

بله اين جمله‌اي است كه كارل راجرز، يكي از روان‌شناسان بزرگ و پايه‌گذار روان‌شناسي انسان‌گرا بر آن معتقد بود.

او اعتقاد داشت كه هر كس خودش بهترين درمان‌گر خويش است اما سوالي كه پيش مي‌آيد اين است، پس چرا همه روزه تعداد كثيري از مردم به كمك و دخالت روان‌شناسان نيازمند هستند؟ جواب اين است به همان دليل كه همه ما بالقوه مي‌توانيم به قله دماوند صعود كنيم اما به شرطي كه شخصي نتواند راهنمايي ما را به عهده بگيرد. يعني راه را به ما نشان دهد و تجهيزات لازم را به ما معرفي كند. براي حل مشكلات شخصي هم ما نياز به كمك يك روان‌شناس زبده داريم كه نه براي ما بلكه با ما حركت كند تا به حل مشكلات‌مان نايل شويم و از همه مهم‌تر اين كه ذهن انسان از 3 بخش عمده هشيار، نيمه‌هشيار و ناهشيار تشكيل يافته است كه اگر ما خيلي توانا باشيم حداكثر به نيمه‌هشيار ذهن‌مان دسترسي پيدا مي‌كنيم كه البته براي حل مشكلات كافي نيست. بنابراين نيازمند كمك كسي هستيم كه بتواند به ناهشيار ذهن ما وارد شده و از اين انبار مترو كه پرونده‌هاي دردناك بايگاني شده گذشته را بيرون آورده و از نو رسيدگي كند. بنابراين باور فوق را به شكل زير اصلاح مي‌كنيم. هيچ كس بيشتر از خود انسان به احوالات خودش آگاه نيست اما بدون كمك يك روان‌شناس هرگز بدان احوالات دسترسي نخواهد داشت. روان‌شناسان با يك نگاه مي‌توانند همه چيز را درباره ما بدانند.

4- روان‌شناسان حلال مشكلاتند.

اين باور، روان‌شناسان را به جادوگراني مبدل مي‌سازد كه قادرند فكر ما را بخوانند شود، كه اين موضوع به هيچ عنوان صحت ندارد، چرا كه براي شناختن افراد در روان‌شناسي روش‌هاي گوناگوني هم‌چون مشاهده تجربي يعني در نظر داشتن رفتار افراد بدون آن‌كه خودشان متوجه باشند، مصاحبه با نزديكان و خويشاوندان، اجراي آزمون‌هاي رواني هم‌چون پرسش‌نامه،‌ تست و آزمون‌هاي فرافكني و در نهايت مصاحبه با خود شخص كه از انواع مختلفي برخوردار است در نظر گرفته مي‌شود. در نهايت مي‌توان گفت پس از انجام اين آزمايش‌ها و آزمون‌ها شايد بااحتياط بتوان گفت از شخص موردنظر نيم‌رخ رواني به دست آورده‌ايم. كه باز هم در پاره‌اي از موارد بي‌نقص نخواهد بود. بنابراين باور فوق را به شكل زير اصلاح مي‌كنيم.

روان‌شناسان هرگز با يك نگاه نمي‌توانند همه چيز را درباره ما بدانند.

5- نياز به مشورت ندارند

اين هم يك باور غلط ديگر است، چرا كه روان‌شناسان هم‌ هم‌چون آرايشگران قادر به اصلاح سر خويش نيستند، هر چند كه آرايشگر قابلي باشند. به اين دليل كه مشكلات رواني هميشه صرف‌نظر از داشتن لايه‌هاي منطقي از لايه‌اي هيجاني نيز برخوردارند، بنابراين با توجه به اصل نيروگذاري رواني (يعني مقدار مشخصي انرژي‌رواني مي‌توان در ذهن به فعاليتي خاص صرف شود) وقتي بخشي از نيروهاي ذهني ما در هيجانات ما صرف شده است نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه با آگاهي و اشراف كامل دست به حل مساله بزنيم، بنابراين، نياز داريم از شخص ديگري كه البته رابطه خويشي و دوستي با ما ندارد كمك بگيريم تا او با صددرصد توان به كمك ما براي حل مسايل بيايد. البته اين قاعده شامل حال تمام افراد مي‌شود، چه مشاوران و چه روان‌شناسان. پس باور فوق را به شكل زير اصلاح مي‌كنيم. روان‌شناسان هم نياز به مشورت دارند.

7- روان‌شناسان داناي كل هستند

اين باور غلط و غيرمنطقي در بين مردم شايع است. البته متاسفانه اين به دليل ضعف حرفه روان‌شناسي در ايران است كه اگر شما به اكثر روان‌شناسان شاغل در ايران مراجعه كنيد قادرند از مشكل شب ادراري كودك‌تان تا لكنت زبان همسرتان، دعاوي خانوادگي، ترس و اضطراب، وسواس و … همگي آن‌ها را درمان كنند. در صورتي كه در كشورهاي پيشرفته شايد هر روان‌شناس حداكثر در 2-3 موضوع مرتبط تخصص دارد و داوطلبانه اعلام مي‌كند كه فقط قادر به حل مشكل ترس و اضطراب شماست، نه به عنوان مثال مشاوره شغلي و تحصيلي هم انجام دهد. ضمن اين‌كه در باور فوق زندگي كردن واژه‌اي كلي و مصاديق آن وسيع است، بنابراين باور فوق به شكل زير اصلاح مي‌شود.

هر روان‌شناسي قادر به حل بعضي از مشكلات خاص و مشخص مراجعانش مي‌باشد.

7- سرنوشت را تغيير مي‌دهند

اين هم يك باور عجيب ديگر كه اصلا نمي‌تواند درست باشد. بزرگي مي‌گفت: مراقب افكارت باش چون به حرف‌هايت بدل مي‌شود. مراقب حرف‌هايت باش چون به اعمالت تبديل مي‌شود. مراقب اعمالت باش چون به عادت‌هايت مبدل مي‌شود. مراقب عادت‌هايت باش چون به شخصيت تو تبديل مي‌شود.

مراقب شخصيت خود باش چون به سرشت تو تبديل مي‌شود و مراقب سرشت خويش باش چون به سرنوشت تو تبديل مي‌شود. فكر مي‌كنم اين بزرگ به خوبي حق مطلب را ادا كرده، چرا كه تا انسان‌ها خود نخواهند،‌ به هيچ تغيير پايداري در زندگي‌شان نخواهند رسيد. مگر آن‌كه دست خويش را در دست راهنمايي دلسوز چون يك روان‌شناس زبده دهند تا او را از كوره راه‌هاي زندگي به سر منزل خوشبختي و سعادت رهنمون كند. روان‌شناسان قادر به پيشگويي و تغيير سرنوشت افراد نيستند مگر با همكاري و مساعدت خود آن‌ها.

منبع: مجله موفقیت

Check Also

چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

  عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست می‌خورد قدرت آسیب زدن به ما …