هنر ظریفِ تلاش کردن و شکست خوردن!

 تلا2ش

بیایید تصور کنیم که به یک عادت خوب روزانه پایبند شده‌ایم مثلاً ورزش روزانه. در حالی‌که صبح زود برای ورزش بیرون می‌رویم، احساس فضل و برتری شدیدی به ما دست می‌دهد که چطور ممکن است مردم این‌قدر در انجام چنین عادت مفیدی تنبلی کنند و از آن بدشان بیاید. ما این‌طور درباره‌ی مردم مردم قضاوت می‌کنیم، چرا که روزهای نخست خودمان را که شروع به ورزش کردیم و از آن متنفر بودیم، از یاد برده‌ایم.

ورزش کردن، مانند هر عادت خوب دیگری، در ابتدای راه عذاب‌آور است. باید در آن ممارست و استقامت داشت تا کم‌کم با آن کنار آمد و بعد کم‌کم خودبخود در آن خوب می‌شویم و روش مناسب‌مان را خواهیم یافت. سئوال این است که چطور باید بر این عذاب‌آور بودنِ عادت خوبِ تازه غلبه کرد و با کاستی‌ها کنار آمد تا کم‌کم در آن مهارت پیدا کنیم؟

پاسخ در کنجکاوتر بودن در مفهوم «بد بودن در کاری» است. یک اصطلاح نظامی هست که می‌گوید شکستت را در آغوش بگیر» و در آن حقیقتی نهفته است. اگر آغوش بگشاییم و به شکست خوردن در کاری خوشامد بگوییم، درباره‌اش کنجکاوانه‌تر برخورد کنیم و نگاهی نزدیک‌تر به پدیده‌ی شکست داشته‌باشیم، می‌بینیم که هنوز زندگی ادامه دارد و ما چیزهای فراونی آموخته‌ایم و بزرگ‌تر شده‌ایم.

در این نوشته به برخوردهایی می‌پردازیم که بهتر است در مواقعی از این دست، با چنین دیدگاهی برخورد نماییم.

9-21-2015 1-08-51 AM

همزمان با این‌که شروع به یادگیری کاری می‌کنیم، باید آماده‌ی زمانی باشیم که به‌خاطر شکست‌های اولیه دچار ناامیدی می‌گردیم. شروع به یک کار جدید می‌تواند بسیار دشوار گیج‌کننده و پر از نقص باشد. درباره‌ی عادات خوبی که مربوط به سلامتی هستند (مانند ورزش کردن و استفاده از غذاهای سالم) مثل این است که از منطقه‌ی آسایش خودمان خارج شده‌ایم و مایل هستیم دوباره درون آن بخزیم.

حالا اجازه دهید برگردیم به این احساس سرخوردگی و یا هر احساس ناخوشایندی که درون ما به وجود آمده‌است: گیج شدن، بی قراری، خستگی، احساس بدی که درباره‌ی خود و توانایی مان پیدا کرده ایم و تمایل به کنار گذاشتن آن کار یا عادت.

در این زمان بهتر است به احساسات‌مان توجه کنیم و به‌جای آن که ان ها را نفی یا سرکوب نماییم، درباره‌شان به دقت فکر کنیم و اجازه دهیم در ما باقی بمانند تا کاملاً درک شان کنیم. خوب کنکاش‌شان کنیم، به آن‌ها فضایی برای خودنمایی دهیم.

حالا نوبت کنجکاوی درباره‌ی این احساسات است: این‌که چطور حس می‌شوند؟ معنای وجودشان چیست؟ نباید درباره‌شان قضاوت کنیم. به‌جای آن‌که به خودمان بگوییم ما از آن‌ها چیز زیادی نمی‌دانیم، سعی کنیم بهتر درک‌شان کنیم. باید درباره‌ی تمام جزئیات احساس شکست با خودمان روراست باشیم، نه آن که فکر کنیم ما این احساس را قبلاً هم می‌شناختیم و نباید حالا درباره‌اش فکر کنیم!

9-21-2015 1-03-20 AM

باید یاد بگیریم که با مرور این کار، تا آن‌جایی که ممکن است با احتمال شکست و احساسات ناشی از آن، کنار بیاییم. همین روند به‌ظاهر ساده، در عمل پیچیدگی‌های فراوانی دارد و در طول عمل کردن طبق این دیدگاه چیزهای فراوانی می‌اموزیم و در آن هم چند بار شکست می خوریم. اشکالی ندارد! این طبیعی است.

باید به خاطر داشته‌باشیم تنها زمانی که شکست را بپذیریم و با آن کنار بیاییم، می‌توانیم در هر کاری موفق شویم. بالاخره در هر کاری که شکست خورده‌ایم، به شرط تسلیم نشدن، موفق خواهیم شد و علاقمند شدن به موفقیتی که یافته‌ایم و ارزشی که پیروزیِ بعد از شکست برای ما می یابد، ارزش این مقاومت را دارد!

وقتی این روند را با موفقیت پشت سر بگذاریم، خواهیم دید که یافتن مهارت در چالشِ کسب یک مهارت یا عادت مفید، آن عادت را به قلمروِ منطقه‌ی آسایش ما اضافه خواهد کرد. وقتی این موضوع برای ما عادی شد، نوبت چالش‌ها و شکست‌های تازه می‌رسد. این‌طور است که زندگی با تکرار مکررات در راه‌های تازه، ادامه خواهد یافت.

 

یک پزشک

Check Also

اشتباهات رایجی که به خودرو آسیب می زند

  ۳۰ مورد از اشتباهات رایجی که به خودرو آسیب می زند هیچ‌کدام از ما …