مصاحبه ای با بانوان راگبی باز ایران

راگبی2

گپ صمیمی ما را با دخترانی بخوانید که از پارک و آسفالت خیابان و مصدومیت های وحشتناک عبور می کنند تا کنار عشق شان به راگبی، روزهای شادی داشته باشند.

حکایت مرغ همسایه همیشه غاز است را برای آنها ساخته اند. کافی است پایشان را از ایران بیرون بگذارند تا دوربین های تلویزیونی مدام دورشان بگردند و آدم های ینگه دنیا به استقبال شان بروند و تعجب کنند از اینکه ایرانی که تصویرش را در ذهن دارند، چطور ممکن است دخترانی داشته باشد که با توپ راگبی جادو می کنند.

اما داستان همین دختران در کشور خودشان متفاوت است. نه از بودجه وزارتخانه ورزش سهمی برایشان در نظر گرفته شده است، نه رسانه ها به قدر شایستگی شان به آنها پرداخته اند و نه دوست و آشناها هنوز به اندازه بازیکنان ملی پوش دیگر رشته ها، ملی پوشان راگبی را جدی می گیرند.

مصاحبه ای مفصل با خانم های تیم ملی راگبی ایران

گپ صمیمی ما را با دخترانی بخوانید که از پارک و آسفالت خیابان و مصدومیت های وحشتناک عبور می کنند تا کنار عشق شان به راگبی، روزهای شادی داشته باشند.

بانوان راگبی ایران از کمبودها، مشکلات و البته علاقه شان به این رشته می گویند

ما خشن نیستیم!

تصور اولیه مان این بود که راگبی در ایران هیچ وقت پایش را از قاب تلویزیون بیرون نگذاشته و همیشه در قالب مردان قوی هیکل آمریکایی در ذهن مان شکل می گیرد اما فهمیدیم اینطور نیست و اینجا هم لیگ راگبی داریم و هم تیم ملی اش تشکیل می شود.

تا اینجای کار همه چیز قابل قبول بود اما این داستان عجیب به همین جا ختم نمی شود و فهمیدیم که راگبی ایران، تیم ملی بانوان هم دارد. برای اینکه ببینیم بانوان ایرانی چطور با ورزش خشن و در عین حال مهیج راگبی ارتباط برقرار کرده اند، سراغ کاپیتان تیم ملی، نایب رییس کمیته راگبی و کوچکترین عضو تیم ملی راگبی بانوان رفتیم و از دلایل انتخاب شان پرسیدیم.

وقتی می گوییم راگبی همه یک تصویر از فوتبال آمریکایی و خشن مردانه در ذهن شان پیدا می شود؛ چرا باید یک خانم علاقمند به راگبی شود؟

– نواب راد: قبلا رشته های دیگری مانند دوومیدانی، آمادگی جسمانی کار می کردم و قهرمان آمادگی جسمانی بودم و از طریق دوستان و مربی مان وارد تیم شدم و فکر می کنم آن موقع 15 سال داشتم. خیلی جوان تر و چابک تر از الان بودم. در راگبی هر چقدر کم سن تر باشی، چابک تری و سرعت ات بیشتر است. آن موقع از ما تست آمادگی جسمانی گرفتند و مربی ام گفت: «تو حتما راگبی را ادامه بده».

از بچگی کلا آدم ورزشی بودم و یادم است از هفت سالگی همیشه آرزویم بود بروم تیم ملی؛ حالا هر تیم ملی بود، مهم نیست. از سالی که راگبی شروع شد من در تیم ملی حضور دارم. البته از سال 83 راگبی در ایران استارت خورد اما در سال 85 تیم ملی کلا تشکیل شد.

راگبی را به خاطر تیمی بودنش و اینکه تلفیقی از همه رشته های مختلف والیبال، بسکتبال، فوتبال و دو سرعت و … است دوست دارم. پاس هایش مانند هندبال است، گل زدن هایش مانند فوتبال است و همه رشته ها را دارد. خانم میرزاگل نایب رییس و آقای دکتر آقابیک که خودشان سال ها کاپیتان تیم ملی بسکتبال بودند به راگبی کمک کردند.

عکس العمل دوستان و آشنایان وقتی می فهمند شما این ورزش را کار می کنید چیست؟ اصلا کاپیتان تیم ملی راگبی را جدی می گیرند؟

– نواب راد: اولش اینطور بود، وقتی می گفتم در تیم راگبی هستم می گفتند تو با این جثه؟ امکان ندارد تو به این ظریفی؟ راگبی باید همه قدرتی و گنده با قدهای بلند باشند اما متاسفانه نمی دانم این دیدگاه جامعه ماست یا… ولی من ناراحت می شوم چون مردم مسخره می کنند که ایران؟ خانم ها؟ مگه داریم؟ اصلا قشنگ نیست. کسانی که ورزشی هستند، بهتر درگ می کنند و می گویند یک خانم و راگبی حتما باید قدرت بدنی خیلی خوب و سرعت خوبی برای این رشته داشته باشید یا می گفتند چرا آنقدر خشن انتخاب کردید؟

راگبی در دیدگاه مردم ما خشن است و زد و خورد دارد. اصلا اینطور نیست. اگر بازیکن خوب و باهوشی باشی اصلا درگیر بازی نمی کنی. اوایل چون ناوارد بودیم درگیر بازی می کردیم. بازی هایی که همه می بینند مربوط به مسابقات فیفتی است که 15 بازیکن در زمین هستند و 90 دقیقه بازی می کنند اما ما دو 7 دقیقه بازی می کنیم و برای همین می گویم بازی خیلی سرعتی است. راگبی با فوتبال آمریکایی تفاوت دارد. در آن ورزش قانونی وجود ندارد اما در راگبی بیش از 20 قانون است که آن دیدگاه مردم که زد و خورد در آن زیاد است اصلا وجود ندارد.

تیم ملی راگبی بانوان ظاهرا آنقدر جذاب بوده که حتی شبکه ZDF هم نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده و این فقط تصور و برخورد عامه مردم نیست…

– نواب راد: بله، ما مسابقات کاپ بزرگ ایتالیا شرکت کردیم که تیم های خوبی شرکت کرده بودند. تیم ایتالیا و ما و یک تیم دیگر اروپایی هم بود. ایتالیا هم با تیم ملی A و B در آن مسابقات شرکت کرده بود. واقعا برای ما عجیب بود که وقتی وارد فرودگاه ایتالیا شدیم 40 بار در تلویزیون نشان دادند. وقتی وارد کوردینو شدیم، خانم ها و آقایان و حتی پیرمرد و پیرزن ها خیلی از ما استقبال کردند و می آمدند تا بازی ما را ببینند.

دست تکان می دادند و تشویق مان می کردند. خیلی ها برایشان عجیب بود که راگبی با این حجاب و لباس ها خیلی باید سخت باشد و حتی می پرسیدند چه جوری می توانید بازی کنید. ما خانم های ایرانی با همین حجاب بازی می کنیم و به نظرم امتحان بکنید بد نیست ببینید ما چگونه بازی می کنیم.

تا به حال حجاب مشکلی برایتان پیش نیاورده است؟

– نواب راد: نه هیچ وقت؛ خیلی هم استقبال می کنند. خیلی خوب است این اتفاق که تیم چین و ژاپن که قهرمان آسیا هستند از جایشان بلند می شوند و تیم ما را تشویق می کنند.

مصاحبه ای مفصل با خانم های تیم ملی راگبی ایران

مصدومیت هم داشتید؟

– نواب راد: بله چون من بازیکن تکل هستم و بیشتر در دفاع هستم یک ذره آسیبم بیشتر از همه است. من بازیکن وسط هستم و هم بازیسازی می کنم و هم باید دفاع کنم. وقتی توپ دست تیم حریف می افتد و برای همین من یک قدم از بقیه عقب تر هستم تا اگر بازیکنی در برود بگیرمش.

خیلی شایع است انگار که از رشته های دیگر به این رشته روی می آورند؟

– نواب راد: در راگبی خیلی هیجان وجود دارد و واقعا اگر یک نفر ندیده باشد، شاید بگوید ورزش مسخره ای است اما وقتی از نزدیک بازی را دیده و آشنا شده خیلی خوش اش آمده و خواسته واردش شود. بازیکن از رشته های مختلف داشته ایم یا قهرمان های جهان در رشته های دیگر وارد تیم شدند و بازی کردند.

وقتی ورزشی قهرمانی و ملی می شود، دیگر به خاطر اینکه خیلی جذاب است و با آن حال می کنیم، نمی تواند کافی باشد. نمی شود که زندگی را بگذارید روی استپ و فقط ورزش کنید؛ بالاخره مسائل مالی هم مهم است و باید چاله چوله های زندگی را هم پر کرد.

– نواب راد: نه، ما هیچ درآمدی نداریم و واقعا برای عشق مان بازی می کنیم. شاید کسی این را باور نکند اما واقعا الان 10 سال است که من برای عشقی که دارم، راگبی بازی می کنم. دو سال است خودم تیم تشکیل داده ام و خیلی دلم می سوزد چون کسانی هستند که می توانند خیلی بیشتر کمک کنند و استعدادهایی هستند که هنوز شکوفا نشده اند.

بازیکن هایی را از شهر ری، اسلامشهر و … آوردم که زمانی که به تیم من آمد و بازی کرد گفتم همین بازیکن من دو سال بعد می تواند در تیم ملی باشد. به قدری باهوش هستند و استعداد دارند که باید به آنها رسیدگی شود. خیلی حیف است و به نظرم راگبی باید روی سکو برود و بهترین نتیجه ای که گرفتیم در همان مسابقات ایتالیا بود که دوم شدیم.

با اینکه هیچ درآمدی از این رشته نداشته ایم اما خدا را شکر از زمانی که جناب آقابیک رییس فدراسیون شده اند، راگبی متحول شد و دیدگاه مردم هم حتی نسبت به این رشته عوض شد. ما در مسابقات مان لیگ داریم؛ لیگ دسته یک و سوپرلیگ داریم.

چند تیم داریم؟

– نواب راد: پارسال 16 تیم داشتیم.

– میرزاگل: متاسفانه به خاطر بودجه کمی که داریم، تیم های شهرستانی خیلی کم می شوند. ما پارسال 16 تیم داشتیم و امسال به پنج تیم رسیدیم. مثلا شب قبل از شروع لیگ می گویند می آیند اما صبح روز بعد می بینیم اسپانسر هزینه را تقبل نکرده است.

– نواب راد: واقعا باید اسپانسر برای تیم ملی داشته باشیم؛ یا آنها ساپورت کنند یا وزارت ورزش حداقل یک کمک هایی بکند و بودجه بدهد.

در خانه چیزی نگفتند. اینکه بگویند بروید سراغ شغلی که درآمد داشته باشید…

– نواب راد: واقعیت را بگویم چرا. البته من سر کار می روم و کارم ورزشی بود. البته کار سختی است. در جایی که کار می کردم مشکل داشتم. همه اش مجبوری کارت را تعطیل کنی و به اردو بروی. خوشبختانه اکثر بچه های تیم ملی راگبی رشته شان تربیت بدنی است و بعدا می توانند مربی ورزش شوند.

کار تیم راگبی بانوان چند نفر می شوند؟

– نواب راد: راگبی از 12 نفر تشکیل می شود؛ 7 نفر در زمین و 5 نفر ذخیره. خیلی دوست دارم فیفتی هم در ایران راه بیفتد چون قرار است استارتش بخورد. سال اولی که مربی نیوزلندی با ما کار کرد، ایشان قهرمان دنیا بودند و تیم نیوزلند هم در خانم ها و هم در آقایان قهرمان دنیا هستند. ایشان بهترین «پراپ» دنیا بود و مربیگری تیم ما را برعهده گرفت و سه ماه هم به ما آموزش داد. اولین مسابقاتی که در لائوس رفتیم که اولین مسابقات آسیایی گروه C بود، توانستیم قهرمان شویم و یکراست وارد مسابقات گروه A شدیم و این خیلی سروصدا کرد.

الان مربی تیم چه کسی است؟

– میرزاگل: خانم حسینی از استان گلستان سرمربی هستند.

چرا دیگر از مربی خارجی استفاده نکردید؟

– میرزاگل: خب واقعا مربی خارجی پول می خواهد.

هزینه مربی خارجی مگر چقدر است، بعید است خیلی بالا باشد؟

– میرزاگل: حداقل ماهی 4-3 هزار دلار هزینه مربی خارجی می شود. دکتر آقابیک با رایزنی مربی های تیم ملی و بچه ها را جمع می کند و یک کارگاه آموزشی دو روزه هم شده با مدرسان بین المللی می گذارد. بالاخره با دست خالی هم نباید بگذاریم بین سطح راگبی ایران و بقیه کشورها فاصله بیفتد.

بیشتر کدام شهرهای ایران از راگبی استقبال می کنند؟

– میرزاگل: الان که در بانوان 8 سال است کرمانشاه قهرمان است و کرمانشاهی ها خیلی از راگبی استقبال می کنند.

در تیم ملی هم حضور آنها بیشتر است قاعدتا…

– میرزاگل: نه اینطور نیست. در تیم ملی سعی می کنیم از هر استانی یک نفر را داشته باشیم تا انگیزه را بیشتر کنیم. امسال هم تصمیم گرفتیم چندتا از پیشکسوتان را نگه داریم و کم کم جوان ها را وارد تیم کنیم که آینده داشته باشیم. بالاخره این تیم نهایتا تا یکی دو سال دیگر می توانند عمر مفیدشان را برای ما بازی کنند.

عمر مفید بازی برای راگبی پایین است؟

– میرزاگل: بله واقعا سنگین است و الان همین خانم نواب راد که کاپیتان تیم هستند را اگر با چند سال قبل مقایسه کنید، افت کرده است. نهایتا تا 29-28 سالگی می شود در این رشته ماند.

در سطح دنیا هم عمر مفید بازیکن در این رشته اینقدر پایین است؟

– نواب راد: نه؛ در سطح جهان 36 و 40 ساله هم داریم.

– میرزاگل: در دنیا از بچگی این بازیکنان را تربیت می کنند. تغذیه و اردوی مناسب دارند. هر فصل بدنسازی می کنند و حتی اگر آسیب ببینند، بلافاصله به آنها رسیدگی می شود.

مصاحبه ای مفصل با خانم های تیم ملی راگبی ایران

– نواب راد: اما متاسفانه ما آسیب می بینیم خودمان باید دنبال کار خودمان برویم…

– میرزاگل: نه اینطور نیست که به حال خودشان رها شوند و این کمی کم لطفی است. بچه ها در اردو یا مسابقات آسیب می بینند، تمام هزینه هایشان پرداخت می شود. امسال در اردوها یکی از بچه ها ساق پایش شکست و نزدیک 13 میلیون هزینه عملش شد که خود دکتر با بیمه هماهنگ کردند و همه خرج ها پرداخت شد.

بازیکنان بیمه هستند.

– میرزاگل: بله همه بیمه ورزشی هستند.

– نواب راد: ببینید، منظورم این نیست رسیدگی نمی شود. می گویم وقتی آسیب می بینیم توقع داریم مربی حداقل تلفن بزند و حال بازیکن را بپرسد.

– میرزاگل: نه قبول ندارم.

– نواب راد: من خودم تیم دارم و اگر بازیکنی در تمرین ها آسیب ببیند، صد بار تا خانه برسد با او تماس می گیرم و پیگیرش می شوم تا بهبود پیدا کند. به هر حال بازیکن است و دوست دارد…

– میرزاگل: در سطح ملی این را قبول ندارم. در سطح استانی و کشوری وجود دارد ولی در سطح ملی نه. فکر کنید مربی خارجی بود در تایمی که off است به بازیکن زنگ می زند که حال تک تک شان را بپرسد؟ اما قبول دارم باید یک روانشناس باشد که حتی در تایم off بچه ها با آنها در ارتباط و تماس باشد.

این دیگر شبیه معجزه است…

– نواب راد: اگر شرایط و امکانات بهتر شود باور کنید روی سکو می رویم.

– میرزاگل: تیم آقایان پارسال در مسابقات غرب آسیا مسابقه داد. به امارات و قطر رفت و تقریبا 8-7 ماهی در اردو بودند و اول شدند. خانم ها پنجم شدند و قطعا اگر خانم ها هم مانند آقایان اردو و مسابقات تدارکاتی داشتند مقام می آوردند.

– نواب راد: ما اصلا مسابقات تدارکاتی نداریم.

مگر این اردوها چقدر هزینه دارد؟

– میرزاگل: اگر بخواهیم میزبان شویم حداقل 60-50 میلیون هزینه است. ما یک انجمن هستیم و هیچ بودجه خاصی برای خودمان نداریم. اگر هم بخواهیم یک مسابقه تدارکاتی برویم، نزدیکترین جا امارات و ازبکستان است. در کمترین حالت 50 میلیون تومان هزینه دارد. رییس فدراسیون می گوید ترجیح می دهم این 50 میلیون را نگه دارم تا در مسابقات آسیایی شرکت کنیم و از رنکینگ نیفتیم.

مطمئنم اگر اردو هفت هشت ماهه باشد قطعا مقام می آوریم چون آقایان ما امسال جواب گرفتند برای این بود که 3 دوره قبلش بازی کرده بودند اما در خانم ها اولین بازی هر تورنمنتی تازه حکم بازی تدارکاتی را دارد. تازه در بازی اول ترس شان می ریزد و برای بازی دوم و سوم بهتر می شوند که دیگر دیر شده است. راگبی جوری است که یک بازی را از دست بدهی، آنقدر در امتیازت اثر می گذارد که دیگر انگیزه ات را می گیرد.

از کمبودهایی که در مسابقات روی وضعیت تیم اثر می گذارد، بگویید؟

– میرزاگل: سال گذشته همین مسابقات هند در بهمن ماه برگزار می شد. فکر کنید از تمرین در دمای 1- درجه تهران به دمای 40 درجه رفتیم. خب بازیکن واقعا می شکند. یک ماه اینجا در هوای سرد تمرین می کردند اما رسیدند آنجا حتی نمی توانستند نفس بکشند. حالا به اینها کلاه و لباس و یکدست استرچی که به تن دارند را هم اضافه کنید.

حجاب بانوان در فوتبال فقط یک مقنعه است اما در عکس ها و فیلم هایی که از مسابقات تیم راگبی می بینیم، علاوه بر مقنعه یک کلاه هم وجود دارد…

– میرزاگل: به مسابقات آسیایی که می رویم، یکی از شگردهایشان برای زمین زدن بازیکن ما این است که می دانند اگر مقنعه بازیکن ما را از پشت بکشند، بازیکن ما توپ را ول می کند. حتی زیر لباس هایشان یکدست استرچ هم می پوشند که اگر لباس شان پاره شد یا درآمد، یک پوشش دیگری وجود داشته باشد و نگرانی نداشته باشند. سخت است ولی بچه ها به عنوان نماینده کشورمان همه جوره از خودشان دفاع می کنند.

زمان مشخصی برای تمرین دارید؟

– نواب راد: من تمرین شخصی خودم را دارم. علاوه بر آن تیم خودم را دارم که سه روز در هفته تمرین می کنیم و هر کسی بخواهد، می تواند در آن شرکت کند.

یاد گرفتن راگبی هزینه ای دارد؟ در کجا می توان تمرین کرد؟

– میرزاگل: مربی های ما اصلا پولی دریافت نمی کنند و نهایتا 50 هزار تومان حق عضویت باشگاه می گیرند که آن هم پول تهیه لباس و وسایل برای مسابقات بچه ها می شود. درباره زمین بازی شهرستان ها جز دو سه شهر وضعیت خوب نیست. در تهران شرایط خیلی بهتر است؛ دو زمین راگبی یکی در تختی و یکی در استادیوم آزادی داریم که برای تمرین در اختیار بچه های تهران است.

به نظر می رسد الان وضعیت راگبی بهتر شده؟ استقبال دختران از رشته هم همینطور؟

– میرزاگل: خیلی بهتر شده است. تقریبا هر دوره مسابقه ای که می رویم شبکه استانی تلویزیون هر شهری که باشیم، یا شبکه خبر، خودشان پیگیری می کنند و می آیند نسبت به سال هیا پیش خیلی بهتر شده است و اگر قرار باشد تیم اعزام شود، اردو در گلستان داشته باشند تا شرایط آمادگی بهتری پیدا کنند و با شرایط آب و هوایی هماهنگ شوند چون مسابقات آسیایی یا در هند است یا امارات و هر دو هوای گرم و شرجی دارند.

ما تایم تمرین مان به بهمن و اسفند می خورد و هوای تهران سرد است و گرمای آن کشورها که قرار شده اگر بشود امسال اردو را در گلستان برگزار کنیم و حین تمرین بچه های تیم زیر 14 سال گلستان هم سطح شان را بالا بیاورند. تیم زیر 14 سال گلستان فوق العاده تیم خوب و قوی هستند و به 17-16 برسند، جای همه بچه های تیم ملی را خواهند گرفت.

الان تیم ملی هیچ اسپانسری ندارد؟

– نواب راد: اسپانسر رسمی مانند ایرانسل و رایتل و … ندارد ولی اگر سفری بخواهیم برویم یک نفر پیدا می شود و مثلا 20 میلیون تومان کمک می کند. یک اسپانسر هم داشتیم که دبی بود و خیلی برایش مهم نبود اسمش مطرح شود و می گفت به خاطر علاقه زیادی که به راگبی دارم دوست دارم کمک کنم اما اسپانسر نداریم و این ضعف ماست.

واقعا فکر نمی کنم 100 میلیون برای یک کمپانی بزرگ خیلی مبلغ زیادی برای تبلیغات باشد؛ مخصوصا در خارج از کشور که روی لباس هایمان آگهی می خورد و تیم ایران هم خیلی توی چشم است. مشکلی که هست این است که اسپانسر می گوید شما پخش زنده ندارید و چرا باید این مقدار هزینه کنم؟ واقعا وزارت ورزش باید کمک کند.

چرا وضعیت بانوان اینطور است؟

– میرزاگل: راگبی جزو ورزش های المپیک است و یک دور اساسنامه المپیک به خاطر اینکه راگبی در آن نبود برگشت خورد و الان ما تنها رشته در فدراسیون انجمن های ورزشی هستیم که المپیکی حساب می شویم. قرار شد المپیک برویم اما گفتند فقط آقایان بروند و خانم ها مقام نمی آورند و اصلا حرفش را هم نزنید.

مصاحبه ای مفصل با خانم های تیم ملی راگبی ایران

این خیلی ناراحت کننده است که همه سرمایه ها فقط روی رشته هایی مثل کشتی، والیبال و رشته هایی می رود که مدال آوردن شان قطعی است و این فرصت را نمی دهند که این رشته ها هم بالاخره باید از یک جایی شروع کنند.

با بازیکنان کشورهای دیگر درباره وضعیت شان صحبت کرده اید؟

– نواب راد: آره خیلی صحبت کردیم و واقعا شرایطشان خیلی بهتر است. مسابقات ما در دو روز انجام می شود و اگر شش بازی باشد در شش روز انجام می شود و بازیکن باید قطعا بدنش آماده باشد.

– میرزاگل: تیم ژاپن حتی میز ماساژور کنار زمینش را هم با خودش می آورد.

مسابقه ای بوده که قبلش استرس بگیرید و بترسید؟

– نواب راد: سال اول و دومی که تازه راگبی را شروع کرده بودم خیلی استرس داشتم و شب قبل از مسابقات می گفتم تیم مقابل همه قدبلند و مساوی و هیکلی هستند.

به این فکر کرده اید سختی اش را شما می کشید و بعدی ها شرایط بهتری خواهند داشت؟

– میرزاگل: احتمالا همینطور است چون واقعا این رشته پرطرفدار است. در جشنواره «ورزش برای همه» که بودیم، مردم روبروی غرفه می ایستدند و خیلی پیگیر بودند که مگر راگبی داریم و خیلی خوشحال می شدند. مدام می پرسند اگر بخواهیم یاد بگیریم کجا باید ثبت نام کنیم. یک مقام آسیایی می تواند وضعیت تیم بانوان را بهتر و توجه ها را به این رشته بیشتر کند.

خاطره بازی با بچه های تیم ملی

راگبی یعنی این…

بخش هایی از مصاحبه را که بچه های تیم ملی خاطره بازی کردند، از دل مصاحبه بیرون کشیدیم تا راحت تر بخوانیدشان. بالاخره عضو تیم ملی راگبی که باشی، مشکلی برای تعریف کردن خاطرات بامزه نخواهی داشت.

– میرزاگل: پارسال در اردویی که داشتیم خانم راد با صمیمی ترین دوست شان 5-4 روز قبل از اعزام برخورد پیدا کردند. قرار نبود درگیر شوند اما خب یکدفعه دیدیم که یک برخورد کوچک و صدای تق کوچکی آمد. اول فکر کردیم کتف خانم راد شکسته اما پای بازیکن روبرویش بود. با این حال خیلی فکر نمی کردیم مهم باشد ولی کارش به پلاتین و عمل رسید. از سه نقطه پایش شکست و با اینکه نزدیک ازدواجش هم بود پلاتین در پایش گذاشتند و هنوز هم که هنوز است لنگان راه می رود.

– نواب راد: من 18 ساله بودم و می خواستیم مسابقات تایلند برویم و دو روز قبل از اعزام رباط زانویم پاره شد از نوع درجه دوم، آنقدر که مربی نیوزلندی تیم به من گفت وسایلت را جمع کن و برو. من هم خیلی ناراحت شدم اما گفتم باشه. پرسید با این پا می توانی بازی کنی؟ گفتم آره. گفت اگر فردا تست کمیته ملی المپیک را خوب دادی من اعزامت می کنم.

زانوی من کلی باد کرد و تا صبح نخوابیدم و با یخ سعی کردم وضعیت را بهتر کنم. صبح یک مانع یک متری مقابلم گذاشت و گفت باید از روی این مانع یک دقیقه بپری. با آن زانوی باد کرده و با کلی درد انجام دادم. بعد گفت باید تست دو بدهی. خلاصه همه را انجام دادم و اعزام شدم. با همان زانو به مسابقات رفتم و همه را فیکس بازی کردم.

– زهرا یداللهی: بعضی وقت ها در مدرسه بچه ها به شوخی می گفتند اگر اذیت کنید زهرا تکلت می زند و می اندازدت زمین و خیلی شوخی می کردند.

– میرزاگل: تیم ژاپن قهرمان آسیاست. دو سال پیش مسابقات رفته بودیم و آن موقع تیم خیلی خوبی داشتیم و من روی چهارمی و پنجمی مان حساب کرده بودم. بازی با ژاپن شروع شد؛ تیمی که تا آن بازی از هیچ تیمی گل نخورده بود. ما داخل زمین شدیم و در 13 ثانیه شروع بازی خیلی سریع یک گل زدیم؛ تا جایی که دبیر کمیته راگبی آسیا از جایش بلند شد و ایران را تشویق کرد و گفت: «راگبی یعنی این و اینجوری باید بازی کرد.»

آن 13 ثانیه گذشت و ما 50 تا گل خوردیم و نتیجه آخر بازی 5-50 به نفع ژاپن شد. با این حال وقتی از زمین بیرون آمدیم باز هم ایران را تشویق می کردند و حتی خود ژاپنی ها مانده بودند چطوری اول بازی یک گل از ما خوردند. وقتی داشتیم رد می شدیم به دبیر کمیته آسیا گفتم، راگبی یعنی اینکه یک گل بزنی و 50 تا مردانه بخوری و از زمین بیرون بیایی. این باختی بود که هم بچه ها می خندیدند و هم سنگینی شکست ناراحت شان کرده بود.

– نواب راد: بعد از یک یاز مسابقات یکی از بازیکنان اروپایی آمد و گفت می خواهم در تیم شما بازی کنم. گفتیم با حجاب سخت نیست؟ گفت نه یک چیز متفاوتی است و واقعا تیم ایران را دوست دارم چون با قلب شان بازی می کنند.

– میرزاگل: سری قبل که هند رفتیم خیلی مشکلات برای ویزا گرفتن پیش آمد. ما 6 صبح پرواز داشتیم ولی هنوز روز قبلش ویزا نداشتیم و شرایطی پیش آمد که کمیته تشریفات کمیته المپیک گفت خانم، نمی توانید بروید! گفتم نه، این تیم زحمت کشیده. باید این کار انجام شود. تا 7 شب آنجا نشستم و بچه ها را نگه داشتم تا توانستیم ویزا بگیریم. فکر کنید در زمانی که همه تیم ها باید در آرامش کامل باشند، ما تازه استرس ویزا داشتیم.

راگبی و فوتبال آمریکایی چه تفاوت هایی دارند؟

تصور همه از راگبی همان فوتبال آمریکایی است، تصویر 15 مرد خشن، قد بلند و هم اندازه که کنار هم با آن کلاه ها و استایل ترسناک شان ایستاده اند و منتظرند بازی شروع شود تا به سمت همدیگر حمله کنند ولی اینطور نیست. راگبی یا راگبی فوتبال به تمام ورزش هایی گفته می شود که از فوتبال ریشه گرفته اند. راگبی که در ایران بازی می شود با اینکه زادگاه مشترکی با فوتبال آمریکایی دارد ولی تفاوت های بنیادینی با هم دارند.

راگبی برای اولین بار سال های ابتدایی دهه 20 در گیلان بازی شد، درست زمانی که روس ها حضور فعالی در ایران داشتند. بعدتر هم علی اعرابی یکی از بهترین مربیان راگبی به همراه بعضی از بازیکنان، این رشته را احیا کردند و لیگ درست و درمانی به راه انداختند.

برای روشن شدن تصویر راگبی آگاهی از تفاوت آن با فوتبال آمریکایی بهتر می تواند کمک کند. فوتبال آمریکایی، همانطور که نامش گویاست، در ایالات متحده آمریکا بازی می شود و هرگونه ضربه به بازیکن حریف در آن آزاد است اما در راگبی اگر بازیکنی به سر حریف خود ضربه وارد کند، از زمین اخراج می شود.

در عوض در راگبی اثری از تجهیزات زیاد و محافظ های سنگین و ظاهر ترسناک بازیکنان پیدا نمی شود و در نهایت یک پوشش نازک ابری یا بعضی مواقع یک کلاه تنها محافظ بازیکنان در زمین است. این تفاوت به اینجا ختم نمی شود و در تعداد بازیکن و تعویض ها هم ادامه دارد.

شاید بد نباشد حالا که آنقدر از تفاوت ها گفتیم، از وجه اشتراک هر دو بازی که همان هدف بازی است بگوییم. رد کردن توپ از خط دروازه حریف که در فوتبال آمریکایی لمس کردن و در راگبی سعی کردن نام دارد، تشابه این دو بازی است بگوییم. رد کردن توپ از خط دروازه حریف که در فوتبال آمریکایی لمس کردن و در راگبی سعی کردن نام دارد، تشابه این دو بازی است.

زمان بازی راگبی نسبت به تایم 60 دقیقه ای فوتبال آمریکایی خیلی کمتر است که این باعث شده این رشته به جای خشونت به شدت با هوش و سرعت بازیکنان انجام شود. دنیای متفاوت راگبی با فوتبال آمریکا و دور بودنش از خشونت باعث شده این رشته در ایران به شدت مورد توجه قرار بگیرد.

خراسان رضوی، تهران، اصفهان، فارس، کرمانشاه، کرمان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و البرز جزو استان هایی هستند که راگبی در آنها تیم دارد.

گفتگو با جوان ترین عضو تیم ملی راگبی

از پارک به تیم ملی رسیدم

زهرا یداللهی کم سن ترین و در عین حال تر و فرزترین عضو تیم ملی است که از 12 سالگی به تیم راگبی پیوسته است ولی هنوز فرصت بازی ملی پیدا نکرده تا خودش را در عرصه های مهمتر محک بزند. تمام کادر تیم ملی راگبی بانوان معتقدند زهرا آینده روشنی در این رشته دارد، باید منتظر بود و دید.

مصاحبه ای مفصل با خانم های تیم ملی راگبی ایران

چند سال است که راگبی بازی می کنی؟

– متولد 79هستم و تقریبا دو سال است راگبی بازی می کنم. اولین سالی که رفتم تمرین، برای تفریح بود اما کم کم قضیه جدی شد تا رسیدم به تیم ملی و انتخاب شدم.

چطور رسیدی به راگبی؟

– مربی بسکتبالم به خاطر سرعت زیادم پیشنهاد داد تست راگبی بدهم. من هم رفتم و خوش شان آمد. بعد وارد مسابقات استانی مثل مسابقات گرگان شدم اما در مسابقات بزرگسالان اصفهان بود که برای تیم ملی انتخاب شدم.

با این سن کم این رشته برایت سخت نبود؟

– چون علاقه داشتم، برایم اصلا سخت نبود. خب از اول ورزش را خیلی دوست داشتم و از بچگی همه رشته ها را تقریبا رفته ام؛ برای همین راحت بود و دوست داشتم.

در مدرسه وقتی دوستانت می فهمند عضو تیم راگبی هستی، عکس العمل شان چیست؟

– زیاد چیزی نمی دانند و می گویند اصلا راگبی چه رشته ای است؟ چه جوری آنجا رفته ای؟ مگر می شود تو با این سن در تیم ملی باشی؟ وقتی مربی ورزش مان متوجه شد در تیم ملی هستم خیلی استقبال کردم و در مدرسه معرفی ام کردند.

اینها هم برای خودم انگیزه بود و بچه ها خیلی دوست داشتند و می پرسیدند چطو رمی توان بازی کرد؟ یا ما هم می خواهیم بیاییم. البته بعضی وقت ها مسخره هم می کنند که تو خیلی کوچولویی و بدن قوی نداری؟ باورشان نمی شود و حتما باید یک مدرک معتبری داشته باشی تا بگویی من در تیم ملی هستم و اگر نباشد، واقعا باور نمی کنند.

وقتی سراغ این رشته رفتی، خانواده مخالفت نکردند؟

– نه. پدر و مادرم کنارم هستند. همیشه می گویند ادامه بده حتما موفق می شوی. مادرم در راگبی خیلی کمکم کرد و همه جا با من می آمد چون پدرم ورزشی بود، او هم مخالفتی نکرد. پدرم در تیم فوتبال استقلال بازی می کرد.

زمان خاصی برای تمرین دارید؟

– چون من دوتا رشته تکواندو و بسکتبال هم کار می کنم، برای راگبی خیلی تایم تمرین نداریم مگر اینکه نزدیک مسابقات باشد چون یک تیم خاص یا محل خاصی ندارم که بخواهم در آن تمرین کنم. اولین باری هم که برای مسابقات می خواستم شرکت کنم، داخل پارک تمرین می کردم.

سخت نبود؟ نمی گفتند این چه ورزشی است؟

– نه، فقط نگاه می کردند. از همان پارک به تیم ملی رسیدم.
همشهری جوان

Check Also

بخش‌هایی از زندگینامه رونالد ریگان، به بهانه مرگ همسرش

 نانسی ریگان، همسر رونالد ریگان، بازیگر نه چندان مشهور نقش‌های فرعی در هالیوود بود که …