در دنیا برخی از روزها نامگذاری های بامسمایی دارند. مثل روز والدین که در فرهنگ یادمان های ما گم است. شاید یک روز برای توجه به نقش توأمان پدر و مادر در زندگی کودک، روز مهم و تاثیرگذاری باشد.سازمان ملل اول ژوئن را روز جهانی والدین اعلام کرده که همان روز جهانی کودک است، اما در آمریکا، بیل کلینتون با امضای طرح قانونی در سال ١٩٩٤ آخرین یکشنبه ماه جولای را به عنوان روز والدین تصویب کرد.

بزرگ کردن بچه از نوزادی تا رسیدن به مرحله یک فرد بالغ، کار سخت و پرمسئولیتی است که وظیفه اول والدین محسوب می شود. برای توجه دادن به این وظیفه که عشق بی قید و شرط می طلبد، روزی را برای قدردانی از والدین اختصاص داده اند.در این روز، بچه ها سعی می کنند با روش های مختلف از زحمت هایی که پدر و مادر برایشان می کشند، تشکر کنند؛ با گردش رفتن و خریدن کادو. از فعالیت های دولتی هم معرفی والدین نمونه سال در این روز است؛ کاندیداهای این روز، والدینی هستند که از هر ایالت، نمونه ایده آلی از والدین شناخته می شوند و در مرحله نهایی، والدین نمونه در سطح ملی معرفی می شود. شکی نیست که کودک برای رشد فیزیکی و عاطفی خود به توجه هر دو والد خود نیاز دارد و درواقع برای کامل شدن، توجه پدر و مادر را همزمان می طلبد، اما در تربیت بچه ها، والدین به اقتضای جنسیتشان، روش های مختلفی را برای تعامل با فرزند به کار می برند. برخی از این تفاوت ها را می توان فهرست کرد.

پدرها

پدرها برای آموزش به بچه هایشان با آنها وارد چالش می شوند. مسلم است که هم پدر و هم مادر می خواهند به یادگیری فرزندشان کمک کنند، اما هرکدام با شیوه ای متفاوت این کار را انجام می دهند. مثلا در آموزش به یک فرزند ناامید، مادر سعی می کند به او کمک کند راه حل را پیدا کند؛ درحالی که پدر در لحظه های ناامیدی و سرخوردگی فرزندش، سعی می کند بیشتر با او سروکله بزند تا بچه خودش راه حل را پیدا کند.

پدرها بچه ها را بیشتر به سمت اکتشاف و ماجراجویی تشویق می کنند تا مادران. این شیوه پدران که به کودکان یاد می دهند در مواقع سخت، پایداری کنند، در بلندمدت باعث نتایج خوبی در عملکرد تحصیلی و زندگی اجتماعی بچه ها می شود.

پدرها تمایل دارند فرزندانشان را به سمت خطرپذیری هدایت کنند. این کار به استقلال فرزندان در آینده کمک می کند. بخشی از این پدیده در این واقعیت نهفته است که پدران کمتر فرزندانشان را تحسین می کنند.

جان گاتمن، روانشناس در کتابش «بزرگ کردن احساسی فرزند باهوش» نوشته است که تحقیقات نشان داده اند پدران احتمالا کمتر از فرزندشان تعریف می کنند؛ مگر این که معتقد باشند فرزندشان شایسته این تحسین است و درواقع خود کودک است که تحسین را به دست می آورد. این رفتار برخلاف شیوه مادران است که فرزندشان را فقط برای راحتی او یا تقویت حس اعتماد به نفس اش تحسین می کنند. نتیجه این تفاوت برخورد این است که فرزند برای به دست آوردن تحسین پدر، بیشتر فعالیت و تلاش می کند. پدر دوست دارد موفقیت فرزندش را در دنیای واقعی ببیند و برای همین هم او را به سمت موقعیت های سخت هل می دهد.

پدرها برخلاف مادران بازی هایی با بچه ها انجام می دهند که سرشار از بی نظمی است. پدرها بازی های پرسروصدا و شوخی های فیزیکی با فرزندانشان را ترجیح می دهند؛ بازی هایی که هیجان فیزیکی با کمترین قاعده و قانونی داشته باشد. گاتمن، روانشناس معتقد است طبیعت بازی های فیزیکی پدر و فرزند، به فرزند یاد می دهد که چطور احساساتش را مثل تعجب، خشم و هیجان مدیریت کند.

مادرها

عکس العمل طبیعی مادر از زمان به دنیا آوردن فرزند، تلاش برای امنیت نوزادش است. درواقع مادر محافظ فرزندش محسوب می شود؛ محافظت از هر نوع خطری، خطرات محیطی، بیگانگان یا حتی آسیب هایی که کودک به خودش ممکن است وارد کند. و کودکان این را می فهمند.

مادران اغلب وقتی با کودکان خود تعامل دارند؛ چه از طریق بازی یا صحبت کردن، درواقع استعدادهای شناختی آنها را تحریک می کنند. مادران بیشتر با بچه های خود بازی های منظم، قاعده مند و چالش برانگیز می کنند. بچه ها را با پازل و کتاب مواجه می کنند که به آنها قدرت شناخت و یادگیری قوانین جامعه را می دهد. حتی بازی های فیزیکی مادران با فرزندان از قوانینی پیروی می کند که فرزند باید از قدرت ذهنی برای هماهنگی در بازی استفاده کند.

مادران معمولا دوست دارند مراقبت و محبت بیشتری به فرزندان نشان دهند. آنها وقت بیشتری را صرف فرزند و با او صحبت می کنند و سوال هایش را جواب می دهند؛ درحالی که پدران کمتر روی احساسات و بیشتر روی فعالیت های فیزیکی تمرکز می کنند و کمتر شفاهی هستند.

مادران در برخورد با کارهای نامناسب و عملکرد اشتباه کودک، فرصت بیشتری به او می دهند. پدران در این مواقع زودتر به سمت تنبیه کودک می روند.

مادرها با فرزندانشان جدی تر حرف می زنند، اما پدرها اغلب با بچه ها شوخی می کنند و سربه سرشان می گذارند. رفتار پدر برای فرزندان کمتر قابل پیش بینی است. این شیوه رفتاری پدران، فرزندان را برای مواقع غیرمنتظره در زندگی آماده می کند.

مادرها عموما مهارت های احساسی و روابطی را به بچه ها یاد می دهند که این امکان را به فرزندشان می دهد بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.

پدرها معمولا به فرزندانشان مهارت حل مسأله و بقا را می آموزند. اینها نمونه هایی از روش تربیتی و رفتاری مادروپدر با فرزندانشان است.

تحقیقات متعددی که در این حوزه انجام شده است، روی نقش متفاوت، اما حیاتی هر دو والد در تکامل منش انسانی تأکید دارند.

پایگاه خبری مهرخانه